یادبود ناخدای سینما برگزار شد | از خوزیخوانی برای ناصر تقوایی تا دسته گل گوگوش برای تسلیت
به گزارش فیلمزی، عصر روز گذشته سهشنبه، ششم آبانماه مراسم یادبود ناصر تقوایی در سالن شهناز خانه هنرمندان برپا شد. مراسمی که با پخشِ بخشهایی از صحبتهای ناصر تقوایی که بیشتر به درسگفتارهایی از این فرهیخته شبیه بود همه را مجذوب کلام او کرده بود. در واقع شب گذشته شاهد بخشی از میراث به جا مانده از تقوایی بودیم که شاید کمتر شنیده و یا خوانده بودیم. میراثی درباره مقوله روشنفکری در ایران و تلاش و پایمردی امثال تقوایی برای حفظ داشتههای فرهنگی سرزمینمان که باید بیشنر بخوانیم تا بیشتر بدانیم.
برنامه با صحبتهای مهمی از ناصر تقوایی درباره سانسور آغاز شد. درست از دردی که تقوایی، بیضایی، مهرجویی و بدنه روشنفکری سینما و ادبیات از آن رنج میبرند.
زنده یاد تقوایی در بخشی از سخنان خود گفت: «ما به طور کلی یک ملت ادبی هستیم و در ادبیات هم شاعر مسلک هستیم. به همین دلیل وقتی شعر ما نیمایی و مدرن شد، جامعه ما به کلی تغییر شکل داد و سلیقه عوض شد.»
تقوایی: دوست داشتم فیلمی بسازم که مال خودم باشد
ناصر تقوایی در ادامه این ویدئوها با انتقاد از سانسور بیان کرد: من دوست داشتم فیلمی بسازم که مال خودم باشد. اگر نتوانم مینویسم یا درس میدهم. اما این چه رفتاری است که در این مملکت با روشنفکران صورت میگیرد؟ چه کسی پاسخگوی عمر رفته ماست؟
مجید برزگر فیلمساز که اجرای مراسم را برعهده داشت در ابتدا با خواندن شعری از شاملو، پیام بهرام بیضایی را که مدتی قبل به مناسبت درگذشت تقوایی منتشر شده بود قرائت کرد و بعد پیام صوتی این فیلمساز نامدار ایرانی که برای این مراسم نوشته بود پخش شد.
بهرام بیضایی: تقوایی در کنار فیلمهای جدی فنونِ سرهم بندی نمیدانست
بهرام بیضایی در تازه ترین پیام ارسالی خود برای مخاطبان حاضر در این مراسم گفت: بزرگداشت هر فیلمسازی یادآوری کار او است. با نمایش فیلمهایش. یا نو کردن آن فیلمها. یا فراهم آوردن امکان کار برای او. امکانی که در کشور ما گهگاه از کسانی گرفته و به کسانی بخشیده شده. تقوایی هرگز نورچشمی نبود و خودش هم زد و بند نمیدانست. در کنار فیلمهای جدی فنونِ سرهم بندی نمیدانست و در نتیجه محبوب پولسازان نبود. قلم به مزدانی که در معتبرترین مجلات سینمایی کشور جشن به هم خوردن یکی از فیلمهای مرا مینوشتند، نوشتند که تقوایی و بیضایی خودشان نمیخواهند فیلم بسازند. فقط از ایشان بود! هیچ فیلمسازی نیست که نخواهد فیلم نسازد ولی هستند فیلمسازانی که به احترام فکر و فرهنگ نخواهند در لجن فرو روند. در شادی بزرگداشت تقوایی کنار شما هستم.
بیضایی.
امیریوسفی: همزمانی درگذشت تقوایی و قتل مهرجویی روز کارگردان نامگذاری شود
محسن امیریوسفی نائب رئیس خانه سینما و نماینده کانون کارگردانان سینمای ایران در این مراسم با خواندن متنی از همزمانی درگذشت تقوایی و قتل مهرجویی گفت و اینکه این روز سیاه باید به کنایه به عنوان روز کارگردان نامگذاری شود.
امیریوسفی یادداشت خود را چنین خواند:
جناب آقای ناصر تقوایی، سلام
دو هفته از رفتن شما گذشت و ما در اندوه و بهت بودیم از آن رو که چرا باید روز رفتن شما با روز قتل داریوش مهرجویی و همسرش یکی باشد و ۲۲ مهرماه را روز سیاه سینمای ایران کند. روزی که شاید به تلخی و به طعنه باید آن را روز کارگردان نامید!
آقای تقوایی دو روز بعد از رفتن شما، در روز خاکسپاریتان به ما گفتند: هیچ حرفی نباشد! ولی شما با همین سه کلمه مراسمی چنان ماندگار ساختید که استاد بهرام بیضایی گفت: ناصر تقوائی، روزی که کسی انتظارش را نداشت موفق شد دست کم مرگ خود را چون آخرین فیلم مستقلش در آزادی کامل، بی دست درازی مجوزها، کارگردانی کند و تماشاگران در پشتیبانی به پا خاستند و ناگهان صدای سالها گم شده همسرش صدای وی شد!
آقای تقوایی دو روز بعدتر، در چهارمین روز رفتن شما، فرصتی پیش آمد تا در مراسمی از ظلمِ توقیف و سانسوری که سالها بر شما رفت و از موانعی چون ممیزی فیلمنامه، شورای پروانه ساخت و بهانههای واهی تولید بگوئیم که مانع ساخت یک سریال ماندگار و جلوگیری از تمام شدن دو فیلم سینمائی شما شد، و در آخر گفتیم که روزی در این مملکت دادگاهی تشکیل می شود بنام دادگاه رسیدگی به جنایات فرهنگی. در این دادگاه تعدادی از مدیران آن زمان و معدودی سینماگر-مامور باید پاسخگوی رفتارشان با شما و دیگران باشند.
آقای تقوایی عزیز در آن مراسم هم همه دست زدند ولی چشمتان روز بد نبیند چون ما نمی دانستیم که جنایتکاران فرهنگی از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکترند و برای همین دروغ چرا؟ گفتند دیگر این موضوع را جائی بیان نکنید.
جناب آقای تقوایی شما در یکی از روزهای یکی از ۲۴ سال آخری که نتوانستید دیگر فیلم سینمائی بسازید گفته بودید: تا زمانیکه مجبور به گرفتن اجازه باشم فیلم نمیسازم. و باور نمیکنید که دو روز بعدتر، یعنی در ششمین روز رفتن شما، اتفاقی غیرمنتظره افتاد.
در این روز کانون کارگردانان سینمای ایران و دو صنف سینمائی دیگر خواهان حذف پروانه ساخت و از بین رفتن ممیزی فیلمنامه شدند، اتفاقی منحصر بهفرد در تاریخ سینمای ایران که به طرز غریبی بعد از رفتن شما انجام شد و در عزای رفتن شما نقطه امیدی کوچک برای سینمای ایران ساخت.
ولی انگار جمله ماندگار شما سینما را رها نکرد و دو روز بعدتر، در هشتمین روز رفتن شما اتفاقی بزرگتر افتاد و شانزده صنف سینمائی دیگر هم خواستار حذف پروانه ساخت و پایان ممیزی فیلمنامه در سینما شدند که مجموع آنها به نوزده صنف سینمائی رسید.
جناب آقای تقوایی، نوزده صنف خانه سینما در اتفاقی تاریخی گفتند که ممیزی فیلمنامه و سانسور فکر و اندیشه فیلمساز بر سرنوشت همه سینماگران از کارگردان و فیلمنامه نویس و تهیه کننده تا بازیگر و صدا گذار و طراح صحنه و دیگر صنوف تاثیری منفی میگذارد و برای اولین بار این تعداد صنف سینمایی خواستار پایان سانسور فیلمنامهها و حذف پروانه ساخت شدند. همان اتفاقی که اگر زودتر میافتاد ما شاهد ساخت فیلمهای بیشتری توسط شما و سینماگران دیگر بودیم.
آقای تقوایی عزیز میبینید که شما هنوز هم در حال کارگردانی ما و ناخدایی کشتی سینمای مستقل ایران هستید.
ما در کانون کارگردانان سینمای ایران که نام آن را شما برای ما تعیین کردید، قول میدهیم ضمن سپاس از همدلی همه صنوف خانه سینما در کنار آنها، تمام تلاش خودمان را برای پایان ممیزی فیلمنامه و پایان سانسور و توقیف فیلم انجام دهیم، تا روزی که بگوئیم اگر آقای تقوایی در میان ما بود میتوانست فیلم بسازد چون دیگر نیازی نیست برای فیلم ساختن از کسی اجازه بگیرد، دیگر نیازی نیست برای فکر کردن و اندیشیدن از کسی مجوز گرفت.
آقای تقوایی عزیز سخن را با سپاس از کسی به پایان می رسانم که سی سال عاشقانه در کنارتان بود و از شما، از کارتان، از شان شما و از میراث شما جانانه دفاع کرد و میکند، همسر گرامیتان خانم مرضیه وفامهر که امشب صاحب این مجلس هستند.
به امید روزی که ما سینماگران ایرانی بتوانیم آرزوی شما و زخم خوردگان سانسور و توقیف را برآورده کنیم و بدون نیاز به هیچ اجازه ای فیلم بسازیم.
خداحافظ ناخدا
اصغر فرهادی: تقوایی در آثار خود معاصر بود
در بخش بعدی این مراسم پیامی تصویری از اصغر فرهادی پخش شد که در آن گفته بود: آقای تقوایی از معدود فیلمسازانی بودند که در آثارشان معاصر بودند و میشود آن آثار را به نسلهای بعدی توصیه کرد که ببینند و مطمئن باشند درگیر آن میشوند مثل «دایی جان ناپلئون».
فرهادی ادامه داد: برای من معنی معاصر بودن همین است که مسایل آن اثر همچنان دغدغه امروز است. به نظرم مهمترین اثری که تا کنون در کشور ما ساخته شده همین «دایی جان ناپلئون» است.
کارگردان اسکار گرفته سینمای ایران افزود: آقای تقوایی از معدود نویسندگان کشور ماست که در خلق شخصیتهای فرعی با قدرت بوده و این یک مهارت است که شخصیت فرعی را طوری پردازش کنید که بتواند با شخصیت اصلی رقابت کند.
فرهادی ادامه داد: سکانس پایانی «ای ایران» برای من همیشه جایگاه خاصی داشته است چون حرف آن امروز همچنان جاریاست. ایشان در کنار آقای مهرجویی سنگ بنایی را گذاشت که هر کسی بعد از آنها روی آن سنگ بنا سوار بود.
علیرضا داودنژاد: تقوایی آمیزهای از وارستگی و احترام
پس از پخش این پیام، علیرضا داودنژاد در سخنانی به ورشکستگی منظومه تصویری و رسانهای کشور اشاره کرد و گفت: روی دیگر این ورشکستگی، منزوی کردن تقوایی و امثال او بوده و اگر مدیریت نیروی انسانی خلاق داشتیم کیارستمی با خطای پزشکی نمیرفت، پوراحمد با دست و پای شکسته آویزان نمیشد، مهرجویی تکه پاره نمیشد و تقوایی هم اینطور نمیرفت.
این کارگردان در ادامه با بیان اینکه تقوایی فیلم «نیاز» او را دوست داشت، خاطراتی از این فیلمساز فقید، آشنایی با او و نیز از میزان دقت و آگاهی تقوایی گفت.
داودنژاد جملهای را از ناصر تقوایی بیان کرد که «میگفت اگر قرار باشد کاغذ بیخطِ مرگ نباشد، پس زندگی را کجا باید نوشت؟ و انگار او با مرگ مشکلی نداشت.»
وی تاکید کرد، اینطور نبود که تقوایی یکراست به ساخت فیلم بلند رسیده باشد، بلکه او از عکاسی و مستندسازی و دیدن درست، مسیرش را آغاز کرد.
وی با اشاره به تاثیر آثار تقوایی و کیفیتشان و با ابراز تعجب اینکه چرا میگویند تقوایی کم کار کرده، گفت: من وقتی فیلم «آرامش در حضور دیگران» را در سینما دیدم با خودم میگفتم اگر این فیلم ایرانی است، پس بقیه چیست؟ او یک نمونه از همکاری اثرگذار میان هنر و رسانه را سریال دایی جان ناپلئون دانست.
این کارگردان با اشاره به مرضیه وفامهر (همسر ناصر تقوایی) نیز گفت: به او گفتم که شما چه جفت بینظیر و معرکهای بودید که سناریوی مراسم (تشییع و خاکسپاری) را آنطور طراحی و اجرا کردید. تقوایی فقط آثارش باقی نمانده، او موجودی بود و هست با آمیزهای از وارستگی و احترام که من هیچ وقت نتوانستم جلوی او دست و پایم را دراز کنم یا او را ناصر صدا کنم.
مرضیه وفامهر: ناصر در فیلمهایش تصویری نگذاشته که به ضرر مردم باشد
در ادامه مرضیه وفامهر در سخنانی از کسانی که به نام هنرمند و با نقاب و سکه، فعالیت میکنند انتقاد کرد و آنها را بدبخت نامید.
وی خاطرهای را تعریف کرد و ادامه داد: در مراسمی وقتی نامش آمده مردم او را تشویق کردند و تقوایی هم گفته بوده که او مردم را دوست دارد و هیچ گاه در فیلمهایش تصویری نگذاشته که به ضرر مردم باشد.
این بازیگر در این زمینه تاکید کرد: ناصر تقوایی برای عوام فیلم نمیساخت چون به مصلحت آنها نمیدانست که اثری بسازد که مردم فقط برایش دست بزنند چون او خیر بلندمدت مردم را میدید.
وفامهر در بخش دیگری از صحبتهای خود با بغض گفت که ناصر تقوایی خیلی غریب بود و بعد اضافه کرد، یکی از شاگردان این فیلمساز درس گفتاری را به نام «حقیقت واقعیت» از صحبتهای ناصر تقوایی گردآوری کرده که به زودی منتشر میشود و بخشی از آن را هم خواند.
وی از ستاد برگزاری مراسم خاکسپاری ناصر تقوایی و از خانواده این هنرمند و حاضران در مراسم تشکر کرد و گفت: مرگ وجود ندارد، یک تظاهر است و آنچه هست فقط زندگی است و ساختن.
جعفر پناهی: ناصر تقوایی برای من حافظه سینمای ایران
در ادامه مراسم پیام تصویری جعفر پناهی، سودابه فضائلی و محمدرضا اصلانی پخش شد.
پناهی در بخشی از پیام خود گفت که ناصر تقوایی برای من حافظه سینمای ایران است. شاید خیلی زمان بگذرد که سینما یک تقوایی دیگر را ببیند ولی ایشان از یاد ما نمیرود.
مجید برزگر در بخشی از این مراسم و پیش از اجرای قطعاتی موسیقی خطاب به مرضیه وفامهر گفته شد که دستههای گلی از سوی انجمن سینمای جوان و گوگوش (فائقه آتشین) به برنامه رسیده است.
پورصمیمی: پس از توقیف «کوچک جنگلی» تقوایی با «ناخدا خورشید» در لوکارنو تشویق شد
سعید پورصمیمی در بخش دیگری از این مراسم برای صحبت پشت تریبون آمد و ابتدا برزگر یادآوری کرد که پورصمیمی پس از رفتن تقوایی از سریال «کوچک جنگلی» اولین نفری بود که از پروژه کنار کشید.
این بازیگر قدیمی گفت: کلی به سالهای کاری تقوایی نگاه میکنم و از کوچک جنگلی شروع میکنم. اتفاقهای آن زمان خیلی مفصل بود و اینطور به نظر میرسد که پس از انقلاب برای تقوایی ممنوع الکاری در نظر گرفته بودند و وقتی سناریوی کوچک جنگلی را نشان میدهد، مسئولان وقت حیرت میکنند و سناریوی این مجموعه برای حکومت آنقدر جذاب بود که ممنوع الکاری دیگر مهم نبود.
وی با اشاره به روندی که در این مجموعه رخ داد، از نقل قولی که اخیرا مطرح شده مبنی براینکه قرار بوده داریوش مهرجویی را به خاطر فیلم مبتذل اجاره نشینها بکشند، گفت: این فیلمی بوده که بعد از انقلاب ساخته شد و باید پرسید که وقتی میخواستند با مهرجویی آنگونه کنند،با تقوایی که دایی جان ناپلئون را ساخته بود، میخواستند چه کنند؟!
پورصمیمی با بیان اینکه پس از ماجراهای کوچک جنگلی، تقوایی سراغ ناخدا خورشید رفت و آن هم به مشکلاتی برخورد و میگفتند تقوایی نمیتواند فیلم بسازد، ادامه داد: گویا قرار بوده پرونده تقوایی را با دو کار ساخته نشده یعنی «کوچک جنگلی» و «ناخدا خورشید» ببندند و بگویند خودش نتوانسته کار کند، بدون اینکه انگ ممنوع الکاری به او بزنند. این در حالی است که در آن زمان هارون یشایایی با وجود آنکه میدانست فیلم ناخدا خورشید فروش نمیکند، به ساخت آن کمک کرد تا پرونده تقوایی بسته نشود. یشایایی میگفت من سودم را آنجایی بردم که ناخدا خورشید ۱۰ دقیقه در جشنواره لوکارنو تشویق شد.
وی ادامه داد : از نگاه من تقوایی خبر نداشت که ماجرای «چای تلخ» و بقیه فیلمهای کار نشدهاش، ادامه همان تلاشها برای بستن پرونده اوست. او خبر نداشت، چون تمام حواسش مشغول کار بود و توجه نمیکرد که چه چوبهایی لای چرخش میگذارند. انگار او باید تاوان ساخت دایی جان ناپلئون را میداد.
در بخش بعدی این مراسم پیامی از پرتو نوری علاء بازیگر و نویسنده قدیمی که در فیلم «آرامش در حضور دیگران» بازی کرده بود پخش شد و محسن تقوایی نیز متنی نوشته بود که توسط دخترش خوانده شد.
رسولاف: تنها راه تلاش جمعی برای تغییر وضعیت است
در ادامه پیام تصویری محمد رسولاف پخش شد که با اشاره به وضعیت مشابه فیلمسازانی همچون ناصر تقوایی در زمینه کار ادامه داد: تنها راهی که به ذهن من میرسد یک تلاش جمعی است که بتوانیم این وضعیت را تغییر دهیم.
سعید عقیقی: متاسفانه ایران بهشت فیلمسازان بیاستعداد
سعید عقیقی، فیلمنامه نویس و نویسنده دیگر سخنران این مراسم بود که ابتدا بخش پایانی قصه آخر مجموعه «تابستان همان سال» نوشته ناصر تقوایی را خواند و افزود که در اینجا به وجه ادبی و نویسندگی تقوایی اشاره نشده است.
وی افزود: آشنایی من با ناصر تقوایی به بچگی و دیدن فیلم کوتاه «رهایی» در سینما شرکت نفت برمیگردد. آن زمان برای خواندن کتابهای او پیدا نمیشد به کتابخانه ملی ایران میرفتم و چون امانت نمیدادند صفحه به صفحه آن را کپی میکردم.
این مدرس سینما از دیدار و گفتگو با تقوایی در سالهای بعد سخن گفت و بیان کرد: تقوایی فیلم خشت و آیینه را خیلی دوست داشت ولی بیش از سینما تشخص هنری برایش خیلی اهمیت داشت.
عقیقی ادامه داد: اینکه از وسواس تقوایی میگویند را باور نکنید چون او با مدت زمانی که الان بعضیها فیلم میسازند و با بریز و بپاشهایی که برای ساخت یک فیلم میکنند، میتوانست سه فیلم بسازد. ولی متاسفانه ایران بهشت فیلمسازان بیاستعداد است.در این برنامه از اسفندیار منفردزاده هم یک پیام تصویری پخش شد که این هنرمند قدیمی در آن به ارزش کاری ناصر تقوایی و امیر نادری اشارهکرد و با گرامیداشت یاد مهرجویی گفت: از خود بپرسیم اگر در دنیای آزاد قتلی همچون قتل داریوش مهرجویی رخ میداد، آیا چنین واکنشی میدیدیم؟ شرم بر ما باد که اینگونه با او برخورد شد.
وی افزود: تقوایی به ما آموخت که میتوان زندگی کرد. او زندهای است جاوید که از رنج و محنت دیگران بیغم نبود.
تهیهکننده «کاغذ بیخط»: خیلی تلاش کردم که باقی فیلمنامههای تقوایی را بسازم ولی نشد
حسن توکلنیا تهیهکننده فیلم «کاغذ بیخط» گفت: آقای تقوایی فیلمنامه های زیادی را برای من تعریف کرد که از بین آنها «کاغذ بیخط» را انتخاب کردم. بعد هم خیلی تلاش کردم که بقیه را بتوانیم کار کنیم ولی نشد. اما هر بار که صحبت میشد، میگفت که اگر حوصلهای برایش باشد، فیلمنامهای برای من مینویسد چون میدانست تهیهکننده بخش خصوصی چطور باید کار کند.
نسیم خاکسار از دیگر چهرههایی بود که پیامی تصویری از او پخش شد که در آن به آثار ادبی تقوایی و ویژگیهای آن اشاره کرد. همچنین پیامی مشابه از فرهاد ورهرام پخش شد که این مستندساز در آن به هنر عکاسی ناصر تقوایی اشاره کرد.
در پایان این مراسم برزگر بیان کرد: نگاتیو بسیاری از آثار تقوایی در دسترس نیست ولی با همکاری فیلمخانه ملی ایران و لادن طاهری (مدیر فیلمخانه) نسخه اپتیک مستند «باد جن» آماده شده که دقایقی از آن پخش شد.
همخوانی سرود ای ایران آخرین بخش این مراسم بود که با خوزی خوانی سنج و دمام در محوطه بیرونی خانه هنرمندان ایران ادامه یافت.