بزرگداشت بیضایی سه روز پس از وداع؛ فراخوان صنوف هنری در هالهای از نقد و پرسش!
به گزارش فیلمزی، درگذشت ناگهانی بهرام بیضایی در سالروز میلاد او، موجی از اندوه، ناراحتی و غم را در میان جامعه هنری ایران و دوستداران این فرهیخته فرنگی ایجاد کرد و در عین حال بازتاب گستردهای در جهان داشت.
از همان ساعت آغازین اعلام این خبر پرسشهای بسیاری درباره آمدن پیکر او به ایران و یا برگزاری مراسم یادبود درخور مطرح شد. اما به دلیل نبود ستادِ هماهنگی انجام امورِ مربوطه نوعی سردرگمی را ایجاد کرده بود.
از سوی دیگر صفحههای مجازی هم پُر شده بود از دلنوشته و عکسهای یادگاری که با زنده یاد بیضایی ثبت و ضبط شده بود. اما در نهایت فرد یا گروهی نبودند که اطلاع رسانی کنند آیا برای بیضایی مراسم یادبود در خاک ایران که همان خانه همیشگی ایرانیان است، گرفته میشود یا خیر؟ و تنها دوستداران او در تئاتر شهر گرد هم آمدند و شمع روشن کردند.
اما سرانجام پس از سپری شدن سه روز از درگذشت بیضایی، جمعِ اندیشمندِ خانههای سینما، خانه موسیقی و خانه تئاتر طی فراخوان مشترک از دوستداران او خواستند که امروز صبح هشتم دی ماه ۱۴۰۴ پیش از آغاز کار روزانه با تصویری از ان اسطوره بایستند و یک دقیقه سکوت کنند!
حال سئول پیش میآید آیا بیضایی اندازه یک یادبود و گردهمآیی در ایرانِ خود ارج نداشت؟! که مراسم در شان او برگزار شود؟!
در واقع حداقل انتظار از صنوف هنری و مشخصا خانه تئاتر، سینما و موسیقی این بود که با حفظ شان و جایگاه رفیع بیضایی عمل کنند.
بهرام بیضایی نام بزرگی است که بر تارک سینما و تئاتر ایران درخشید و جاودانه شد. او تأثیرِ بیجایگزینی در هنر و انتقال تجربه به نسلهای پس از خود و تا آینده داشت. در نتیجه برگزاری مراسم یادبود که در شان او باشد هم حقِ معنوی خودِ بیضایی و هم حقِ اهالی فرهنگ است.
برای ثبت در تاریخ فراخوانِ مشترکِ خانههای سینما، خانه موسیقی و خانه تئاتر باز نشر میشود. فراخوانی که سعی شده از کلمات قصار و جملات پرطمطراق در مدح و مرثیه بهرام بیضایی و درگذشت او منتشر کنند.
متن فراخوان به شرح زیر است:
«به نام خداوندِ جان و خرد
او تنها سازنده صورت و صحنه نبود؛ که پاسبانِ سخن بود و نگاهبانِ اسطورههای این کهنبوم و بر. اندیشمندی بود که هنر را با خرد درآمیخت و تاریخ را به زبانِ امروز بازگفت.
اکنون که بهرام بیضایی، آن فرزانه یگانه و هنرمند بزرگ، رخ در نقابِ خاک کشیده است، بر ما اهالی هنر و فرهنگِ این سرزمین واجب است که به حرمتِ نام و یادِ او درنگی کنیم و سرِ تعظیم فرود آوریم؛ نه تنها از سرِ اندوه، بلکه از بهرِ پاسداشتِ اندیشه و آگاهی.
او که اسطوره را از غبارِ فراموشی برکشید، واژه را به شأنِ خویش بازگرداند و سکوت را به سخن و پرسش بدل کرد؛ سالها چراغِ خرد را فروزان نگاه داشت تا شبِ فراموشی بر این خاک چیره نگردد.
بدینسان، از تمامی گروههای فیلمسازی در سینما، سریال و نمایشِ خانگی، و از تمامی گروههای تئاتری و موسیقایی، و نیز از همه هنرمندانی که خویشتن را وامدارِ نگاه، زبان و شجاعتِ او میدانند، درخواست میشود:
در روز دوشنبه، هشتم دیماه سال ۱۴۰۴، پیش از آغازِ کارِ روزانه، با تصویری از آن اسطوره دوران در ذهن و حضورِ بیبدیلش در قلب بایستند و با یک دقیقه سکوت، حرمتِ این وداع را پاس دارند.
همچنین شایسته است تا تمامی مردمِ ایرانزمین در این بزرگداشتِ فرهنگی شریک شوند؛ تا هر یک با کلامی، نگاهی، تصویری و یا فیلمی کوتاه از این ایستادگی و همدلی، اثری بر جای گذارند. باشد که یادِ او در دیده و دلِ مردمانِ ایرانزمین، پایدار و جاودان بماند.»
این فراخوان یک سؤالِ احتمالا بی پاسخ را به ذهن میآورد آیا مدیرعاملها و اعضای هیات مدیره هریک از صنوف بعد از سه روز دور هم جمع شدهاند و خروجی هماندیشی و ایدهها و خلاقیتها انتشار این فرخوان بود؟