سینمای مستقل ایران در اسکار ۲۰۲۶ | فراتر از محدودیت ها
بهگزارش فیلمزی، حالا که رفتهرفته نامِ فیلمهای معرفیشده به اسکار از طرف کشورهای مختلف فاش میشوند، یک نکته مهم جلب نظر میکند: فیلمهایی از فیلمسازانِ ایرانی که بهعنوان نمایندگان کشورهای دیگر در این رویداد حاضر میشوند. فیلمِ شهرام مکری بهعنوان نماینده تاجیکستان، فیلمِ علیرضا خاتمی بهعنوان نماینده کانادا و فیلم جعفر پناهی بهعنوان نماینده فرانسه. معرفی فیلمسازان ایرانی بهعنوان نمایندگان کشورهای دیگر در اسکار ۲۰۲۶، بیش از هر چیز نشاندهنده محدودیتهایی است که بر ذهن مولف اعمال شده و در نتیجه مسیر دیپلماسی فرهنگی تغییر کرده است.
در این مسیر، سینمای مستقل بهدنبال تلفیق انتخابهای فردی با محدودیتهای ساختاری پیش میرود و قرار است سینمای ایران، بهویژه تفکر مستقل از آن، به نقاط مختلف جهان صادر شود. اتفاقی که مدیریتهای پیدرپی سینما نتوانستند انجام دهند، اما سینمای مستقل و نجیب ایران بهدرستی از عهده آن برآمده است.
چرا مسیر دیپلماسی فرهنگی تغییر کرده است؟
دیپلماسی فرهنگی بهمعنای کلاسیک یعنی نمایندگی رسمی و نمایش آثار تولید داخل در سطح بینالملل که معمولاً وظیفه حاکمیت است. اما وقتی آثار فیلمسازان ایرانی تحت عنوان کشورهای دیگر به جهان معرفی میشوند، نشان میدهد که نیروی فرهنگی ایران در سطح جهانی دیده میشود. به این معنا که کانال نمایش و نمایندگی از مدیریتهای حاکمیتی بهسمت سینمای مستقل تغییر کرده است و گویی کشورهای دیگر قدر سینمای مستقل ایران را بیشتر از خودمان میدانند!
با این حال، توان تولید و خلاقیت هنرمندان ایرانی همچنان یک سرمایه نرم است، اما با این تفاوت که ذیل پرچم دیگری قرار میگیرد.
چرا دیپلماسی رسمی اثربخش نیست؟
محدودیتهای تولید و سانسور داخلی باعث شده مسیر توزیع بینالمللی آثار تنگ شود. همچنین ضعف در سازوکارهای حمایتی بینالمللی دولتها، نبود سیاستهای فعال برای همتولیدیهای متوازن که مالکیت فرهنگی را حفظ کنند و کمبود منابع مالی هدفمند و نهادهای حرفهای در بخش حاکمیتی، که بتوانند پروژههای مستقل را در داخل کشور حمایت کنند، از دیگر دلایل این ناکارآمدیاند.
جنبههای موفقیتآمیز و فرصتها برای دیپلماسی
حضور فیلمسازان ایرانی در جشنوارههای مختلف، بهویژه اسکار، تبلیغ نام و فرهنگ ایران است که توسط سینمای مستقل در صحنه جهانی انجام میشود. این حضور باعث افزایش شناخت عمومی درباره هنر ایرانی میشود. همچنین، شبکههای بینالمللی فیلمسازان ایرانی محلی برای انتقال تجربه و آموزش فیلمسازان جوان است و بهطور قطع راه گفتوگو با جهان را باز میکند. راهی که باید توسط مدیریت فرهنگی در عرصه سینما باز میشد، اما نشد.
نمایندگی و حضور فیلمسازان ایرانی در کشورهای دیگر و بالا بردن پرچم آن کشورها شاید شکست دیپلماسی فرهنگی تلقی نشود، اما از یک سو هشداری برای مدیران سینما است و از سوی دیگر فرصتی دوطرفه محسوب میشود.
نکته قابلتوجه این است که نقش فناوریهای دیجیتال و فضای آنلاین در دیپلماسی فرهنگی سینما نیز بسیار پررنگ شده است و امروزه فیلمسازان مستقل ایرانی با استفاده از پلتفرمهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، فرصت بیشتری برای دیدهشدن در سطح جهانی پیدا کردهاند. این فضاها باعث شده دیپلماسی فرهنگی محدود به جشنوارهها و کانالهای رسمی نباشد و راههای جدیدی برای معرفی فرهنگ و هنر ایرانی به دنیا باز شود.
همچنین، فناوریهای دیجیتال به فیلمسازان کمک میکند تا محدودیتها و سانسورهای داخلی را تا حدی دور بزنند و صدای مستقل خود را بهتر به مخاطبان جهانی برسانند.