Pluribus: درسی که خالق «بریکینگ بد» به The Last of Us میدهد
ما بارها و بارها فروپاشی جامعه را به دلیل یک نیروی فاجعهبار دیدهایم. از فیلمهای فاجعهای و تهاجم بیگانگان گرفته تا فیلمهای آخرالزمان زامبیها و تریلرهای پاندمی، یک الگوی پر از کلیشه در ذهن داریم که این رویدادها چگونه پیش میروند. به همین دلیل، بهندرت با یک داستان یا سکانسی در این سبک مواجه میشویم که تقریبا کاملا منحصربهفرد به نظر برسد. اینجاست که برخورد با اثری مانند Pluribus (پلوریبوس)، سریال جدید وینس گیلیگان در اپل تیوی، یک اتفاق لذتبخش است.
اسلش فیلم توضیح میدهد بخش عمدهی سریال یک طنز علمی تخیلی واقعگرایانه دربارهی شخصیت کارول (با بازی ری سیهورن) است که با موقعیت جدید خود به عنوان یکی از آخرین انسانهای دارای اختیار دستوپنجه نرم میکند؛ آن هم پس از آنکه یک ویروس مرموز بیشتر جمعیت را به یک ارگانیسم با ذهن کندویی (Hive Mind) تبدیل کرده است. با این حال، برای رسیدن به این نقطه، قسمت اول با عنوان «ما یعنی ما» (نوشته و کارگردانی شده توسط گیلیگان) ترکیبی از یک تریلر آخرالزمان پاندمی و تهاجم بیگانگان را به ما ارائه میدهد و یکی از هیجانانگیزترین و تازهترین نمونهها در این سبک داستانی است.
تازگی در برابر تقلید
طراوتی که Pluribus نه تنها به تلویزیون بلکه به این ایدههای ژانری فرسوده میآورد، زمانی آشکارتر میشود که آن را با قسمت اول سریال «آخرین بازمانده از ما» از HBO مقایسه کنیم. آن سریال نیز با فروپاشی وحشتناک جامعه در زمان واقعی آغاز میشود، هرچند روایتی بسیار نزدیکتر به داستانهای شیوع زامبی دارد که توسط جورج ای. رومرو در فیلمهای «مردگان» (Dead) پایهگذاری شد. قسمت اول با عنوان «وقتی در تاریکی گم شدهای»، نه تنها بیشتر کلیشههای قابل انتظار زیرژانر زامبی را تکرار میکند – از هم پاشیدن هنجارهای اجتماعی، خشونت ناگهانی و تکاندهنده، از دست دادن عزیزان و غیره – بلکه بیش از حد به منبع اقتباس خود یعنی بازی ویدیویی وفادار میماند. Pluribus اثباتی است بر اینکه اصالت هنوز هم میتواند در عین ارجاع و ادای احترام به آثار پیشین وجود داشته باشد.
در ابتدا، به نظر میرسد اپیزود «وقتی در تاریکی گم شدهای» رویکرد تازهای به داستان آخرالزمان زامبی- پاندمی را وعده میدهد. قسمت با یک برنامه گفتگومحور تخیلی از سال ۱۹۶۸ شروع میشود که در آن دو دانشمند دربارهی پتانسیل یک پاندمی در آینده و یک طاعون احتمالی ناشی از قارچهای کنترلکنندهی ذهن صحبت میکنند که شیوع فاجعهبار ویروس کوردیسپس را پیشبینی میکند. این شیوع در سال ۲۰۰۳ رخ میدهد (که اجازه میدهد بخش عمدهی سریال پساآخرالزمانی در یک سال ۲۰۲۳ جایگزین اتفاق بیفتد). این قسمت که توسط کریگ مازین کارگردانی و نویسندگی شده (به همراه نیل دراکمن، خالق بازی)، در به تصویر کشیدن وحشت بیرحمانهای که زندگی شخصیتها را در یک لحظه تغییر میدهد، بیشترین شباهت را به فیلم زک اسنایدر، «طلوع مردگان» (Dawn of the Dead)، دارد.
اما ناامیدکنندهترین نکته دربارهی این قسمت – و کل سریال لایو اکشن – این است که آنقدر به ساختار و داستانگویی بازی ویدیویی وفادار میماند که حتی از بیشتر فیلمها و سریالهای زامبیمحور عمومی نیز مشتقشدهتر به نظر میرسد. بزرگترین نقطه قوت ترسناک این قسمت، در ترفند هیچکاکی «طعمه و تعویض» با شخصیت سارا (با بازی نیکو پارکر)، دختر جوئل (پدرو پاسکال) نهفته است. او به عنوان قهرمان داستان معرفی میشود اما ناگهان در اواسط قسمت کشته میشود. این همان ترفندی است که در بازی ویدیویی با همین شخصیت به کار رفته بود. نه تنها این، بلکه بازی این بیرحمی احساسی را بسیار قویتر کرده بود و به بازیکن اجازه میداد تا برای مدتی کنترل سارا را به دست بگیرد و سپس با آن افشای دلخراش روبرو شود. به این ترتیب، The Last of Us از HBO به فیلم، سریال یا کلیشهی ژانری دیگری ارجاع نمیدهد؛ بلکه به خودش ارجاع میدهد و در نهایت مانند یک کپی از یک کپی به نظر میرسد.
رویکرد هوشمندانه Pluribus به ژانر خود
در مقابل، Pluribus یک شگفتی از نوآوری و احترام به ژانر است. پیشبینی اینکه داستان دقیقا به کجا میرود تقریبا غیرممکن است، با این حال بسیاری از بخشهای آن به قدری آشنا به نظر میرسند که حسی از کنایه و وحشت ایجاد میکنند. قسمت اول با دانشمندانی شروع میشود که به نظر میرسد برای برنامهای شبیه به SETI کار میکنند و فضای عمیق را برای هرگونه نشانهی احتمالی از حیات هوشمند رصد میکنند. وقتی با یک سیگنال مرموز مواجه میشوند که در نهایت آن را یک توالی RNA تشخیص میدهند، شاید فکر کنند تصمیمشان برای ساختن آن در آزمایشگاه، آنها را به حقیقتی برتر خواهد رساند، شبیه به فیلم «تماس» (Contact) از رابرت زمکیس.
اما این انتخاب، بسیار بیشتر به فیلم «گونه» (Species) از راجر دونالدسون شباهت دارد، جایی که یک توالی RNA با هدف مشخص ایجاد یک تهاجم از درون، به زمین ارسال میشود. و این همان چیزی است که در «ما یعنی ما» اتفاق میافتد، البته با خشونت و محتوای جنسی کمتر. در عوض، ویروس به سرعت در سراسر جهان پخش میشود و مردم را آرام و دارای ذهن کندویی میکند، که به شدت یادآور «آدمهای غلافی» (Pod People) از فیلم «تهاجم ربایندگان جسم» (Invasion of the Body Snatchers) اثر دان سیگل است.
با وجود ادای احترام به آثار کلاسیک علمی تخیلی و ترسناک، Pluribus هرگز مسیرهای قابل پیشبینی آخرالزمان را مانند The Last of Us طی نمیکند. در عوض، ما کارول را در تجربهای به طور فزاینده استرسزا، کابوسوار و سورئال دنبال میکنیم؛ تجربهای که نه او و نه ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم در ادامه چه اتفاقی میافتد. شروع تهاجم به صورت ناگهانی رخ نمیدهد، بلکه تدریجی است. این یک تصویرسازی هوشمندانه و وهمآور از ترکیبی از پاندمی و تهاجم است و Pluribus را از همتایان خود متمایز میکند، در حالی که سازندگانش دانش عمیق و احترام خود را به ژانر به نمایش میگذارند. باید هم از یکی از فارغالتحصیلان سریال «پروندههای ایکس» (The X-Files) انتظار داشت که قواعد ژانر را به هم بریزد.
شما چه نظری دارید؟ تفاوت رویکرد لست آف آس و پلوریبوس را چگونه ارزیابی میکنید؟ نظرتان را برای ما بنویسید.