۱۰ فیلم الهامبخش سریال Pluribus | رمزگشایی از ذهن خالق بریکینگ بد
سریال Pluribus ورود دوباره هیجانانگیز وینس گیلیگان به دنیای علمی تخیلی است؛ آن هم پس از آنکه با «بریکینگ بد» و اسپینآف آن «بهتره با ساول تماس بگیری» شهرتش را در ژانر درام جنایی تثبیت کرد. پلوریبوس رکوردهای استریم اپل تیوی را شکست و از آمار بینندگان سریال تحسینشده Severance هم فراتر رفت. از آنجایی که این سریال یک مفهوم علمی تخیلی کاملا اورجینال است، بخش بزرگی از جذابیت آن به گمانهزنی دربارهی مسیر آیندهی داستان برمیگردد.
با اینکه برخی بینندگان حس میکردند سریال پس از دو قسمت افتتاحیهی هیجانانگیز به کارگردانی خود گیلیگان، از نظر روایی کند شده است، اما از قسمت پنجم به بعد، ثابت شد که این داستان پتانسیل بالایی برای تحولات داستانی غافلگیرکننده دارد. گرچه هنوز نمیتوان با قاطعیت گفت شخصیت اصلی، کارول (با بازی ری سیهورن)، در ادامه چه خواهد کرد، اما گیلیگان بهتازگی نگاهی جذاب به فیلمهایی که الهامبخش Pluribus بودهاند، در اختیار ما گذاشته است. به گزارش لترباکس، گیلیگان فهرستی از ۱۰ فیلم را به همراه توضیحاتی دربارهی اینکه هر انتخاب چگونه به جنبهای از سریال جدیدش مرتبط است، در این شبکهی اجتماعی محبوب منتشر کرده است. این ۱۰ فیلم، از نمادینترین آثار ترسناک تاریخ سینما گرفته تا فیلمهای کالت و سینمای بینالملل، الهامبخش اتاق نویسندگان Pluribus بودهاند.
فیلم زندگی پس از مرگ - ۱۹۹۸
فیلم After Life
این فیلم به کارگردانی هیروکازو کورئیدا یکی از دو فیلمی است که گیلیگان آشکارا اعتراف میکند آن را ندیده، اما تأثیرش همچنان بر پلوریبوس سایه انداخته است. گیلیگان مدتهاست که شیفتهی ایدهی اصلی فیلم است: افرادی که بهتازگی مردهاند باید یک خاطرهی واحد را برای بردن با خود به ابدیت انتخاب کنند و سپس با راهنمایی مهربان و بوروکراتیک، آن خاطره را بازسازی کرده و به دنیای بعد بروند. حتی بدون دیدن فیلم، ایدهی محوری آن – حافظه به مثابه هویت که به خالصترین شکلش تقطیر شده – در دنیای Pluribus طنینانداز است. شخصیتهای «پیوسته» (Joined) در سریال، تمام خاطراتی را که تا به حال داشتهاند به اشتراک میگذارند؛ عملکردی کاملا متضاد با حفظ گزینشی خاطره در «زندگی پس از مرگ». به گفتهی گیلیگان، همین تضاد، DNA عاطفی سریال را به شکلی نامحسوس شکل داده است.
فیلم دفاع از زندگیات - ۱۹۹۱
فیلم Defending Your Life
این فیلم به نویسندگی، کارگردانی و بازی آلبرت بروکس، یک درام کمدی نمونهای دربارهی زندگی پس از مرگ و موانع مبتنی بر ترسی است که مانع عبور انسانها میشود. بروکس نقش یک بیگانهی غرغرو و مضطرب را بازی میکند که توسط افراد شادتر و بااعتمادبهنفستر احاطه شده است؛ دینامیکی که گیلیگان آن را در شخصیت کارول استورکا منعکس میبیند و او را یک «همزاد مهربان» مینامد. دیدگاه فیلم از یک بهشت آرام و پر از غذا نیز مستقیما به پلوریبوس راه یافته است. گیلیگان عاشق این ایده بود که هر بهشت واقعی باید غذاهای آرامشبخش داشته باشد و این جزئیات به بخشی از جهانسازی سریال تبدیل شد. در Pluribus، «پیوستهها» اغلب غذاهای مورد علاقهی افراد «نپیوسته» را از روی حافظه میپزند؛ وارونهای بیرحمانه از آن حس دنج و گرم فیلم بروکس.
فیلم هجوم ربایندگان جسم - ۱۹۵۶
فیلم Invasion of the Body Snatchers
گرچه بازسازی سال ۱۹۷۸ اغلب به عنوان نسخهی قطعی این فیلم شناخته میشود، گیلیگان به نسخهی اصلی سال ۱۹۵۶ به کارگردانی دان سیگل به عنوان «پدربزرگ همهی آنها» اشاره میکند. این فیلم او را به بازنگری در کلیشهی «روحربایی» واداشت و این سؤال را مطرح کرد که آیا تسلیم کردن فردیت به یک جمع لزوما شرارتآمیز است و آیا ممکن است دلایلی برای پذیرش آن وجود داشته باشد؟ این خط فکری به وضوح بر ذهن کندویی و دوستانهی «پیوستهها» در Pluribus تأثیر گذاشته است؛ موجوداتی که به جای تحمیل آسیب، خاطرات و تجربیات را به اشتراک میگذارند. فیلم اصلی با تغییر چارچوب این مفهوم از تهاجم شوم به ارتباط جمعی، بذری در ذهن گیلیگان کاشت تا کشف کند چگونه آگاهی جمعی میتواند در دنیای داستانی او هم جذاب و هم همدلانه باشد.
فیلم مرد اومگا - ۱۹۷۱
فیلم The Omega Man
رمان «من افسانهام» نوشتهی ریچارد متیسون الهامبخش اقتباسهای سینمایی متعددی بوده که مشهورترین آنها نسخهی ۲۰۰۷ با بازی ویل اسمیت است. با این حال، گیلیگان به فیلم «مرد اومگا» با بازی چارلتون هستون به عنوان «خالصترین» نسخه اشاره میکند، زیرا خود متیسون در نگارش فیلمنامه همکاری داشته است. دیالوگی که گیلیگان برجسته میکند: «همهی اطرافیانم تغییر کردهاند و من باید راهی برای بازگرداندنشان پیدا کنم»، مستقیماً با واکنش اولیهی کارول به «پیوستهها» در Pluribus همخوانی دارد. به نظر میرسد او تنها فرد از میان ۱۲ «نپیوسته» است که با یک جمع مواجه شده که نیتهایشان هنوز کاملا مشخص نیست.
فیلم زمین آرام - ۱۹۸۵
فیلم The Quiet Earth
این فیلم نیوزلندی یک اثر بیبدیل فراموششده است که توسط گوردون اسمیت، «کارشناس فیلمهای خارجی» اتاق نویسندگان، به گیلیگان معرفی شد. داستان دربارهی سه نفر است که پس از یک رویداد مرموز بیدار میشوند و خود را آخرین انسانهای روی زمین مییابند. گیلیگان به ویژه تحت تأثیر تصاویر وهمآلود فیلم و کاوش آن در انزوا و اضطراب وجودی قرار گرفت. این تأثیر در سریال گیلیگان نیز دیده میشود: در حالی که کارول از نظر فیزیکی تنها نیست (حداقل تا قسمت پنجم)، او به عنوان یکی از معدود «نپیوستهها» و تنها کسی که برای معکوس کردن این وضعیت تلاش میکند، حس عمیقی از تنهایی را تجربه میکند.
فیلم درخشش - ۱۹۸۰
فیلم The Shining
«درخشش» استنلی کوبریک چنان سنگ بنایی در سینمای وحشت است که تقریبا غیرممکن است فیلم یا سریالی با حالوهوای تعلیقآمیز یا نگرانکننده پیدا کرد که به آن ادای دین نکرده باشد. گیلیگان ادای دین آشکاری را در Pluribus گنجانده است: بچههای همسایهی عجیبوغریبی که در قسمت اول به کارول خوشامد میگویند، یادآور دختران دوقلوی نمادین کوبریک هستند. به شکلی ظریفتر، شخصیت کارول از جک تورنس الهام گرفته است: یک نویسندهی الکلی در انزوا، ترکیبی انفجاری که روان او را شکل میدهد. گیلیگان اشاره میکند که بازی جک نیکلسون او را از همان ابتدا بیثبات نشان میدهد و قوس شخصیتی چندانی برایش باقی نمیگذارد. با این حال، گیلیگان کار مشابهی با کارول در فلشبکها انجام میدهد، جایی که او حتی در تعطیلات با شریک زندگیاش نیز افسرده بوده است.
فیلم موجود - ۱۹۸۲
فیلم The Thing
هیولاهایی که در میان انسانها پنهان شده و با چشم غیرمسلح دیده نمیشوند، یک کلیشهی کلاسیک ترسناک است و گیلیگان، فیلم «موجود» جان کارپنتر را برای داشتن یک پایان بینقص تحسین میکند. پارانویای پرتنش، جلوههای ویژهی عملی و حس عدم اعتماد فزایندهی این فیلم محصول ۱۹۸۲، الهامبخش گیلیگان شد تا سؤالات مشابهی را در Pluribus مطرح کند. سریال این پرسش را بررسی میکند که چه چیزی واقعا یک فرد را انسان میسازد: آیا صرفا شکل فیزیکی است یا چیزی عمیقتر، مانند ارادهی آزاد و فردیت؟ «پیوستهها» و «نپیوستهها» در پلوریبوس مرزهای بین خود و جمع را محو میکنند.
فیلم نمایش ترومن - ۱۹۹۸
فیلم The Truman Show
گیلیگان با شرمندگی اعتراف میکند که این فیلم کلاسیک جیم کری را ندیده است، اما جزئیات فیلم آنقدر نمادین هستند که او آنها را به خوبی میشناسد، از جمله پایان معروف آن. ترومن در دنیایی شاد و ایدهآل زندگی میکند، اما هیچ اختیار واقعی ندارد؛ مفهومی که آینهی زندگی «پیوستهها» در Pluribus است. به نظر میرسد کارول تنها کسی است که نگران فردیت و ارادهی آزاد است. حتی اگر گیلیگان «نمایش ترومن» را ندیده باشد، تیم نویسندگان از طرفداران آن هستند و مضامینش به وضوح بر سریال تأثیر گذاشته است. سوال اصلی – آیا یک بهشت کاملا شاد ارزش قربانی کردن استقلال را دارد؟ – در سراسر Pluribus طنینانداز است.
فیلم آنها زندگی میکنند - ۱۹۸۸
فیلم They Live
این فیلم دههی هشتادی جان کارپنتر، که از یک کتاب مصور الهام گرفته شده، داستان یک کارگر سرگردان را دنبال میکند که عینک آفتابیای پیدا میکند که نشان میدهد بیگانگان به طور مخفیانه جامعه را کنترل میکنند. در Pluribus، کارول به شکلی دردناک از وجود «پیوستهها» آگاه است، زیرا تهاجم آنها آشکار است نه پنهانی. با این حال، تنش ناشی از بودن در میان معدود افرادی که در برابر یک جمع غالب مقاومت میکنند، یادآور مبارزهی فیلم «آنها زندگی میکنند» است. گیلیگان این را «دِینی» میداند که سریال به این فیلم دارد. سرخوردگی کارول از انزوای او به عنوان تنها «نپیوستهای» که میخواهد فردیت را حفظ کند و شاید حتی آنچه را که اتفاق افتاده معکوس کند، نشأت میگیرد.
فیلم دهکده نفرینشدگان - ۱۹۶۰
فیلم Village of the Damned
در این فیلم که جان کارپنتر نسخهی بازسازیشدهای از آن ساخت، یک خواب مرموز دهکدهای کوچک در انگلیس را فرا میگیرد که نتیجهی آن تولد کودکانی مو بور با قدرتهای روانی عجیب است. گیلیگان میگوید هنگام نوشتن پایلوت پلوریبوس، بارها به این فیلم فکر کرده است. مضامینی چون ناهشیاری جمعی، تلهپاتی و رفتار همزمان مستقیما بر سریال تأثیر گذاشتهاند. این عناصر، مفهوم «پیوستهها» را شکل دادند؛ موجوداتی که انسان به نظر میرسند اما در ذات خود بیگانه هستند و ذهن جمعی و تجربیات مشترکشان، آینهی بیگانگی وهمآور آن کودکان است. ترکیب فیلم از آشنایی وهمآور و تهدید پنهان، طرحی اولیه برای کاوش در هویت، فردیت و تنش بین خود و جمع در پلوریبوس فراهم کرد.
شما کدامیک از این فیلمها را دیدهاید و فکر میکنید کدامیک بیشترین تأثیر را روی سریال داشته است؟