پرسش‌های کلیدی Pluribus | ده سوالی که کارول باید بپرسد

یک‌شنبه 23 آذر 1404 - 21:00
مطالعه 10 دقیقه
ری سیهورن شخصیت اصلی سریال Pluribus
سریال Pluribus ذهن مخاطبان را با جهانی عجیب درگیر کرده. کارول، قهرمان داستان، هنوز سؤالات کلیدی را نپرسیده؛ سؤالاتی که شاید سرنوشت بشریت را فاش کنند.
تبلیغات

با پخش قسمت هفنم سریال Pluribus، نظریه‌ها و پرسش‌های بینندگان درباره‌ی این دنیای جدید روزبه‌روز بیشتر می‌شود. کارول، با بازی درخشان ری سیهورن که او را با نقش‌آفرینی در دنیای «بریکینگ بد» می‌شناسیم، با گذشت زمان در این دنیای پس از «پیوستن»، کنجکاوتر و جستجوگرتر شده است. با این حال، مخالفت کلی و بی‌علاقگی او به «کندو» (Hive) باعث شده تا کمتر به جزئیات و سازوکار زندگی عادی جدید مردم بپردازد.

کارول قبلا آن‌ها را تحت فشار قرار داد و نشان داد که برخی مسائل وجود دارند که کندو را وادار به واکنش جدی می‌کنند. با این حال، وقتی زوژا را درباره‌ی امکان معکوس کردن وضعیتشان بازجویی کرد، نشان داد که «بی‌پاسخی» تقریبا به‌اندازه‌ یک جواب واقعی ارزشمند است. کارول چند گفت‌وگوی روشنگرانه داشته، اما رفتار عموما بسته‌ی او هنوز طرفداران را با سؤالات بی‌پاسخ بسیاری رها کرده است.

کندو دقیقا چه کار می‌کند؟

بیش از هفت میلیارد نفر عضو کندو هستند. به‌تدریج مشخص می‌شود که آن‌ها دیگر نیازی به گفتگو یا انجام کارهای «سرگرم‌کننده» ندارند، که این سؤال را پیش می‌آورد: همه‌ی آن‌ها مشغول چه کاری هستند؟ در ابتدا، این مسئله با «پاکسازی‌هایی» که می‌گفتند باید انجام دهند، توضیح داده می‌شد. اما حالا که تمام دنیا با هم هماهنگ شده، احتمالا به کارهای دیگری روی آورده‌اند.

آن‌ها همچنین فاش کرده‌اند که طبیعت فوق‌العاده صلح‌جوی آن‌ها حتی اجازه‌ی برداشت محصولات کشاورزی را هم نمی‌دهد، که این یعنی کشاورزی از گزینه‌ها خارج است. در عوض، آن‌ها خود را با «پروتئین مشتق از انسان» (HDP) که از بدن‌های مردگان به دست می‌آید، تغذیه می‌کنند. اما با توجه به چیزی که کارول در کارخانه پیدا کرد، به نظر می‌رسد این فرآیند را کاملا علمی و بهینه کرده‌اند.

با توجه به نیازهای محدود و فقدان شخصیت فردی، سخت است تصور کنیم که وقتی کار مفیدی برای انجام دادن نیست، کاری جز ورود به یک حالت استراحت کاتاتونیک انجام دهند. این تصویر به‌خوبی نشان می‌دهد که کندو چقدر با انسان‌هایی که ما می‌شناسیم متفاوت است.

اگر به نرخ پیوستن ۱۰۰٪ برسند، همه چه کار خواهند کرد؟

زمان و منابع قابل توجهی صرف خدمت‌رسانی به ۱۳ فرد مصون در سراسر جهان می‌شود. تأمین جوانه‌های کارول، بیرون بردن زباله‌هایش، مهمانی گرفتن با دیاباته، یا حتی حفظ سراب خانواده برای لاکشمی و دیگران، نیروی انسانی زیادی از کندو می‌گیرد. احتمالا اگر بتوانند این افراد باقی‌مانده را نیز آلوده کنند، وقت بسیار بیشتری خواهند داشت.

ایده‌ی رسیدن به نرخ پیوستن ۱۰۰٪، خوش‌رویی بی‌وقفه‌ی آن‌ها را نیز زیر سؤال می‌برد. این ویژگی غالب در تعاملاتشان با افراد مصون است، اما وقتی فقط با یکدیگر هستند، رفتارشان کاملا خنثی به نظر می‌رسد. این‌طور نیست که مهربانی‌شان ریاکارانه باشد، بلکه به نظر می‌رسد وقتی کسی برای خدمت‌رسانی باقی نماند، تنها چیزی که می‌ماند پوچی است.

این موضوع به واضح‌ترین شکل در سکانس نقش‌آفرینی دیاباته در قسمت «HDP» نشان داده می‌شود. یک نمای دنبال‌شونده‌ی طولانی، جمعیتی پرجنب‌وجوش را در کازینو نشان می‌دهد که می‌نوشند، گپ می‌زنند و سرگرم هستند. صحنه به لحظه‌ای دراماتیک در یک میز پوکر می‌رسد که مشخص می‌شود همه‌ی این‌ها صحنه‌سازی دیاباته بوده است. به محض تمام شدن صحنه، همه بازی را رها کرده، فورا ساکت می‌شوند و شروع به تمیز کردن می‌کنند.

انگار شخصیت‌هایشان خاموش شد. این تکان‌دهنده‌ترین نمایش چیزی است که با این ویروس از دست رفته است؛ مگر اینکه مانند کاری که دیاباته کرد، صحنه‌سازی شود، دیگر هیچ فضایی با زندگی، انرژی و گفتگو پر نخواهد شد.

کندو کجا زندگی می‌کند؟

حتی قبل از اینکه کارول را در آلبوکرکی رها کنند، کندو بیشتر شبکه‌ی برق شهر را خاموش کرد، زیرا عمدتا بی‌استفاده بود. این واقعیت که آن‌ها فضای بسیار کمتری را اشغال می‌کنند، نشان می‌دهد که اعضای کندو زندگی بسیار اشتراکی‌تری نسبت به گذشته دارند.

این زندگی چه شکلی است و تا کجا پیش می‌رود؟ آیا آن‌ها مثل یک توده‌ بزرگ روی هم می‌خوابند؟ واضح است که کندو به امکانات رفاهی زیادی نیاز ندارد و با خوشحالی به پاکت‌های شیر HDP خود قناعت می‌کند در حالی که غذاهای مفصلی برای افراد مصون آماده می‌کند. آن‌ها برای حفظ منابع، زندگی بسیار مینیمالیستی‌ای خواهند داشت. اما خط قرمز چیزهایی که «ضروری» می‌دانند کجاست؟

آیا نوزادان می‌توانند صحبت کنند؟

در قسمت اول، نگاه وحشت‌زده‌ی کارول به یک صندلی کودک در بیمارستان نشان می‌داد که ویروس حداقل یک نوزاد را آلوده کرده است. با این حال، از آن زمان دیگر هیچ اشاره‌ای به آن نشده، بنابراین مشخص نیست که آن نوزاد یا نوزادان دیگر از پیوستن جان سالم به در برده‌اند یا نه. ایده‌ی وجود اعضای نوزاد در کندو، مجموعه‌ای از سؤالات جدید را ایجاد می‌کند.

راوی، پسر نه ساله‌ی آلوده‌ی لاکشمی، نشان داد که او نیز مانند بقیه، تمام دانش و مهارت‌های کندو را در اختیار دارد. از آنچه درباره‌ی کندو می‌دانیم، به نظر نمی‌رسد هیچ استثنائی در این قانون وجود داشته باشد. اگر این‌طور باشد، حتی نوزادان نیز اکنون می‌دانند چگونه هواپیما برانند، درست مثل راوی و «آن دختر از TGI-Fridays».

توانایی خلبانی، در کنار مهارت‌های دیگر، نشان می‌دهد که کندو نه تنها دانش، بلکه توانایی‌های فیزیکی را نیز به اشتراک می‌گذارد. در تئوری، منطقی است که نتیجه بگیریم این امر به نوزادان اجازه می‌دهد راه بروند، صحبت کنند و هر کاری که بدنشان اجازه می‌دهد را انجام دهند.

آیا طبیعت انسان اساسا مثبت است؟

کندو بارها توضیح داده است که آنچه تجربه می‌کنند، یگانگی همه‌ی افراد روی زمین است؛ اشتراک کامل هر فکر، مهارت، احساس و هویت هر کسی که پیوستن را تجربه کرده. با توجه به رفتار کلی آن‌ها، به نظر می‌رسد که اگر تمام افکار و احساسات بشریت را با هم جمع کنیم، نتیجه‌اش مهربانی بی‌پایان است.

این یک بیانیه‌ی بزرگ درباره‌ی طبیعت انسان خواهد بود. اگر درست باشد، کندو نشان می‌دهد که تمام آسیب‌ها و منفی‌گرایی در جهان نتیجه‌ این است که ما یکدیگر را درک نمی‌کنیم. در نهایت، این یعنی مردم ذاتا خوب هستند.

مقالات دیگر:

البته، تا زمانی که کندو این موضوع را تأیید یا رد نکند، این مسئله بسیار قابل بحث است، اما بعید به نظر می‌رسد. این حوزه‌ای است که کارول وقتی از یکی از آن‌ها درباره‌ی نوشته‌هایش سؤال کرد، کمی به آن وارد شد.

او آن‌ها را تحت فشار قرار داد تا نظری داشته باشند، و آن‌ها اصرار داشتند که کتاب‌های او را به اندازه‌ی شکسپیر دوست دارند و به احساسات یکی از طرفداران پر و پا قرص او اشاره کردند که ظاهرا زندگی‌اش توسط سری کتاب‌های وایکارو نجات یافته بود.

با این حال، این قطعا نظر همه‌ی مردم روی زمین نبود. آن‌ها حتی اعتراف کردند که هلن فکر می‌کرد کتاب‌ها «خوب» هستند. پس چرا عاشقانه‌ترین دیدگاه، دیدگاهی است که پیروز می‌شود؟ این تناقض نشان می‌دهد که عامل دیگری فراتر از طبیعت انسان وجود دارد. این سؤال مطرح می‌شود که چه مقدار از رفتار جمعی آن‌ها نتیجه‌ی خود ویروس است. آیا تمام بشریت افکار خود را به اشتراک می‌گذارند و به این نتیجه می‌رسند که باید این‌گونه رفتار کنند، یا اینکه آن‌ها نه تنها متحد شده‌اند بلکه توسط یک ویروس بیگانه در Pluribus اساسا تغییر یافته‌اند؟

آیا کندو به موجودات سیارات دیگر نیز متصل است؟

قسمت اول تأیید کرد که ویروس منشأ بیگانه دارد. آیا این بدان معناست که انسان‌ها در یک پیوستن بزرگ‌تر که در فضا در حال وقوع است، شرکت می‌کنند؟ آیا کندو نه تنها به یکدیگر، بلکه به بیگانگان نیز متصل است؟

اگر ارتباط کندو فراتر از زمین باشد، آن‌ها احتمالا پاسخ برخی از بزرگ‌ترین اسرار زندگی را دارند؛ از جمله وجود بیگانگان، میزان پیشرفت آن‌ها، نیاتشان، و در این دنیا، اینکه پیوستن برای آن‌ها چگونه پیش رفته است.

پس از افشاگری در قسمت «HDP» مبنی بر اینکه طبیعت صلح‌جوی کندو منجر به گرسنگی قریب‌الوقوع آن‌ها خواهد شد، طرفداران حدس می‌زنند که ویروس در واقع با هدف انقراض بشر به زمین فرستاده شده است.

آیا حیوانات آلوده شده‌اند؟

اولین آلودگی انسانی که در سریال دیدیم، نتیجه‌ی گاز گرفتن یک موش بود. اما از آن زمان دیگر هیچ اشاره‌ای به آن نشده و مشخص نیست که آیا حیوانات آلوده واقعا بخشی از کندو هستند یا نه. اگر باشند، کارول باید سؤالات بسیار زیادی داشته باشد.

عضویت حیوانات در کندو نشان می‌دهد که احساسات حیوانات در تصمیمات آن‌ها نقش دارد. برعکس، این نیز نشان می‌دهد که حیوانات آلوده اکنون دانش عظیم انسانی کندو را به اشتراک می‌گذارند. با این حال، چند نشانه وجود دارد که حیوانات آلوده قوانین متفاوتی دارند.

برای شروع، به نظر نمی‌رسد کندوی انسانی علاقه‌ای به آلوده کردن حیوانات داشته باشد. آن‌ها تمام حیوانات در قفس، حتی حیوانات تهاجمی را به ضرر خودشان در طبیعت رها کردند. اما هیچ اشاره‌ای به آلوده کردن آن‌ها نشد.

چرا گاز گرفتن موش با جمع‌آوری سلول‌های بنیادی متفاوت است؟

در قسمت ششم، کارول فهمید که کندو نمی‌تواند او را بدون رضایتش آلوده کند، زیرا این فرآیند شامل برداشتن سلول‌های بنیادی اوست؛ یک روش تهاجمی و دردناک. آن‌ها برای انتقال ویروس به اجازه‌ی او نیازی ندارند، اما برای تحمیل درد به اجازه‌اش نیاز دارند. با این حال، آن گاز اولیه‌ موش به وضوح دردناک بود.

این نشان می‌دهد که حیوانات آلوده درگیر قوانین اخلاقی سفت و سخت کندوی انسانی نیستند و بنابراین احتمالا همان ارتباط ذهنی شدید را به اشتراک نمی‌گذارند. با این حال، مشخص نیست که این چگونه کار می‌کند یا این نسخه‌ی ساده‌تر حیوانی ویروس واقعا چیست.

آیا تجربیات فردی کندو را متلاشی خواهد کرد؟

زوژا تأیید کرد که می‌تواند با کارول بنوشد بدون اینکه بقیه‌ی کندو مست شوند. به طور مشابه، تنها او به شدت تحت تأثیر سرم حقیقت کارول قرار گرفت، در حالی که سایر اعضای کندو توانستند وارد عمل شده و کمک کنند.

واکنش بقیه‌ی کندو نشان می‌دهد که کارول به چیزی پی برده بود؛ اینکه او می‌توانست به طور بالقوه یک واکنش جداگانه از یکی از آن‌ها علیه خواست بقیه‌ی کندو بگیرد. البته، زوژا بلافاصله تمام خاطرات و احساسات خود را در این باره با بقیه‌ی کندو به اشتراک گذاشت.

با این حال، او قطعا تجربیات منحصربه‌فردی داشته که هر فرد عادی را به طور خاص شکل می‌دهد. این یک سؤال فلسفی بزرگ را مطرح می‌کند: آیا عمل تجربه کردن چیزی، بر کسی که هستیم تأثیر می‌گذارد؟

چرا دیاباته صبحانه‌اش را آن‌طور خورد؟

اینکه دیاباته نحوه‌ی غذا خوردن کارول را مشاهده و سپس تقلید کرد — در حالی که کارول یا متوجه نشد یا برایش مهم نبود — نشان‌دهنده‌ عدم علاقه یا مشاهده‌ی او از جهانی است که همه‌ی این سؤالات را بی‌پاسخ گذاشته است. این لحظه‌ی کوچک تأکید می‌کند که این در واقع یک ویژگی شخصیتی عمدی و تعیین‌کننده‌ی اوست.

از طرف دیاباته، این به نظر می‌رسد نشانه‌ای از تنهایی و تمایل او به اصالت باشد، چیزی که در دنیای او، هر چقدر هم که فعالیت‌های پیچیده با کندو انجام دهد، وجود ندارد. آن‌ها تقریبا هر کاری که او بخواهد انجام می‌دهند، اما او به آنچه در ذهن خودش می‌تواند خلق کند محدود است. چیزی به کوچکی تغییر دادن نحوه‌ی غذا خوردن، یک تجربه‌ی جدید و یک نوآوری است.

در همین حال، کارول نه تنها علاقه‌ای به منحصربه‌فردی دیاباته نداشت، بلکه به علاقه‌ی او به خودش نیز توجهی نکرد. این لحظه سیگنالی به مخاطب است که این قهرمانی نیست که هر گوشه از این دنیای جدید را کاوش کند. تا زمانی که پلوریبوس داستان کارول را دنبال می‌کند، برخی سؤالات باقی خواهند ماند.

شما چه سؤالات دیگری درباره‌ی دنیای Pluribus دارید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

نظرات