۱۰ راز Better Call Saul که هرگز نشنیده‌اید!

شنبه 29 شهریور 1404 - 19:00
مطالعه 11 دقیقه
کاور سریال بتر کال سال
Better Call Saul نزدیک بود یک کمدی سیتکام باشد! این شما و این حقایق باورنکردنی اسپین‌آف بریکینگ بد که حتی طرفداران دوآتشه هم نمی‌دانند.
تبلیغات

«بهتره با ساول تماس بگیری» (Better Call Saul)، اثر تحسین‌شده‌ی شبکه‌ی AMC که توسط وینس گیلیگان و پیتر گولد خلق شد، پیش‌درآمد و دنباله‌ای برای سریال جریان‌ساز «برکینگ بد» (Breaking Bad) است. گیلیگان و نویسندگانش شخصیت «وکیلی که می‌توانید به او اعتماد کنید»، یعنی ساول گودمن، را در فصل دوم «بریکینگ بد» معرفی کردند. مسیری که باب اودنکرک در این نقش طی کرد، او را از یک کلاهبردار خرده‌پا به‌نام «جیمی متقلب» (Slippin’ Jimmy) تا یک وکیل تمام‌عیار به‌نام جیمی مک‌گیل و در نهایت به اعماق دنیای کارتل‌ها و مت‌آمفتامین کشاند.

این سریال در طول شش فصل درخشان خود، ۵۳ بار نامزد جایزه امی شد؛ اما در اتفاقی تراژیک، هرگز حتی یک جایزه هم نبرد و رکورد بیشترین نامزدی بدون پیروزی را به نام خود ثبت کرد. جالب است بدانید که باب اودنکرک در ابتدا تمایلی به بازگشت به این نقش نداشت، اما خانواده‌اش او را متقاعد کردند. طرفداران وفادار دنیای گیلیگان هر هفته با اشتیاق پای تماشای ماجراهای جیمی می‌نشستند و با دهانی باز، شاهد این بودند که ساول گودمن چطور با هوش و ذکاوت خود از وخیم‌ترین موقعیت‌ها جان سالم به در می‌برد. اگر شما هم از این دسته طرفداران هستید، باید این حقایق جالب را درباره‌ی سریال بدانید.

کپی لینک

۱۰. Better Call Saul یک شوخی بود!

در اتاق نویسندگان سریال «برکینگ بد»، که فضایی خلاقانه برای همکاری نویسندگانی چون توماس اشناوز، گوردون اسمیت، الیسون تتلاک و آن چرکیز به رهبری وینس گیلیگان بود، اغلب درباره‌ی ساخت یک سریال مستقل برای شخصیت ساول گودمن شوخی می‌کردند. باب اودنکرک به مخاطبان گفته بود که ایده‌ی ساخت این اسپین‌آف اولین بار توسط یک فیلم‌بردار در زمان ضبط اپیزودی که شخصیت ساول را معرفی می‌کرد، مطرح شد. به نقل از اینترتینمنت ویکلی، گیلیگان در این باره گفته است: «این یک شوخی بود، و بعد آنقدر در اتاق نویسندگان درباره‌اش شوخی کردیم که فکر کردیم شاید دیگر شوخی نباشد. وقتی «برکینگ بد» تمام شد، ما صحبت با سونی را شروع کردیم.»

باورنکردنی و طعنه‌آمیز است آنچه که دستمایه‌ی شوخی‌های نویسندگان بریکینگ بد بود، در نهایت به یکی از بهترین درام‌های تاریخ تلویزیون تبدیل شد!

کپی لینک

۹. شاهکاری که قرار بود یک کمدی سیتکام باشد!

شاید تکان‌دهنده‌ترین حقیقت همین باشد. ساول گودمن همیشه رگه‌هایی از طنز را به دنیای تاریک «بریکینگ بد» تزریق می‌کرد. به همین دلیل، وینس گیلیگان و نویسندگان در ابتدا قصد داشتند اسپین‌آف او را به یک کمدی خالص تبدیل کنند. گیلیگان در مصاحبه‌ای با انترتینمنت ویکلی این ایده‌ی اولیه را این‌طور شرح می‌دهد: «ما سریال را به سونی و AMC فروختیم، بدون اینکه بدانیم دقیقاً چیست. فکر می‌کردیم شاید یک سیتکام نیم‌ساعته باشد. به این فکر می‌کردیم که از فرمت «دکتر کتس» تقلید کنیم؛ هر هفته کمدین‌های معروفی با مشکلات قانونی‌شان به دفتر او بیایند. اما ما هیچ‌چیز درباره‌ی نوشتن یک کمدی خالص نمی‌دانستیم.»

نمی‌دانیم خوشحال باشیم یا ناراحت، اما این ایده کنار گذاشته شد؛ ولی هر چه بود راهی بسیار پیچیده‌تر و تاریک‌تر در پیش گرفته شد. مسیری که یکی از بهترین درام‌های روانشناختی تلویزیون را خلق کرد.

کپی لینک

۸. سال گودمن یا ایجنت باب اودنکرک؟

برخلاف تصور عموم، باب اودنکرک برای ایفای نقش وکیل جذاب و پرحرف داستان، به سراغ وکلا نرفت. او تصمیم گرفت از ایجنت خودش، آری امانوئل، که مدیرعامل کمپانی بزرگ ویلیام موریس اندور (William Morris Endeavour) است، تقلید کند. اودنکرک در مصاحبه‌ای با NPR توضیح می‌دهد که رفتار و حرکات این شخصیت را بیشتر بر اساس ایجنت‌های هالیوودی طراحی کرده تا وکلا:

آره، آره، اونا خیلی سریع حرف می‌زنن. می‌دونید، شخصیت سال می‌خواد از هر کسی که باهاش حرف می‌زنه یه چیزی به دست بیاره. اون سعی می‌کنه طرف مقابل رو بازی بده تا کاری که می‌خواد رو انجام بده. و فکر می‌کنم این در مورد خیلی از ایجنت‌ها صدق می‌کنه که از سناریوی مشخصی آگاهن و می‌تونن اون رو به شما بفروشن.

جالب‌تر اینکه آری امانوئل حتی الهام‌بخش شخصیت «آری گلد» در سریال محبوب «انتوراج» (Entourage) هم بوده است. امانوئل یک اسطوره‌ در این زمینه است و در حال حاضر نمایندگی چهره‌های بزرگی چون مارتین اسکورسیزی، لری دیوید و کونن اوبراین را بر عهده دارد. بنابراین، دفعه‌ی بعد که به شیوه‌ی صحبت کردن سریع و متقاعدکننده‌ی سال گودمن نگاه می‌کنید، به یاد داشته باشید که در حال تماشای روحیات یکی از قدرتمندترین ایجنت‌های هالیوود هستید!

کپی لینک

۷. باب اودنکرک سر صحنه دچار حمله‌ی قلبی شد

هنگام فیلم‌برداری فصل پایانی «بتر کال ساول»، باب اودنکرک ناگهان سر صحنه از هوش رفت. خوشبختانه، همکارانش، ری سیهورن و پاتریک فابیان، در آن لحظه کنار او بودند. فریادهای کمک‌خواهی آن‌ها باعث شد تیم پزشکی به‌سرعت وارد عمل شده و عملیات احیای قلبی ریوی (CPR) را آغاز کنند. اودنکرک در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز، آن لحظات هولناک را این‌گونه به یاد می‌آورد:

ما تمام روز مشغول فیلم‌برداری یک صحنه بودیم و خوشبختانه من به کاروانم برنگشتم. رفته بودم تا بازی تیم [بیسبال] کابز را تماشا کنم و با دوچرخه‌ی تمرینی‌ام ورزش کنم که ناگهان روی زمین افتادم. ری [سیهورن] می‌گوید که رنگ صورتم بلافاصله شروع به کبود شدن و خاکستری شدن کرد.

علت این حمله قلبی، تجمع پلاک در قلب او تشخیص داده شد. نکته‌ی عجیب اینجاست که اودنکرک هیچ خاطره‌ای از این اتفاق ندارد و روند بهبودی او چندین ماه طول کشید تا بتواند دوباره به صحنه‌ی فیلم‌برداری بازگردد و فصل پایانی را به اتمام برساند.

کپی لینک

۶. وقتی والتر وایت «چاک» را پیدا کرد

مایکل مک‌کین، بازیگری که نقش چاک مک‌گیل، برادر بزرگ‌تر و نابغه‌ی جیمی را با تمام پیچیدگی‌های روانی‌اش به تصویر کشید، انتخابی بی‌نقص برای این نقش بود. اما این انتخاب چگونه شکل گرفت؟ داستان به پشت صحنه‌ی یک تئاتر در برادوی برمی‌شود. در آن زمان، برایان کرانستون و مایکل مک‌کین هر دو در نمایش موفق All The Way هم‌بازی بودند.

مک‌کین در مصاحبه‌ای با لری کینگ فاش کرد که پیشنهاد این نقش چگونه به او داده شد. او تعریف می‌کند که یک روز در حین اجرای تئاتر، کرانستون به او نزدیک شده و گفته است: «رفیقم وینس گیلیگان داره روی یه سریال جدید کار می‌کنه و یه نقشی هست که فکر می‌کنم برای تو عالیه.» این توصیه‌ی ساده از طرف کرانستون کافی بود تا گیلیگان، که پیش از این در سریال The X-Files با مک‌کین همکاری کرده بود، برای نقش برادر جیمی به او فکر کند. این ارتباط دوستانه و حرفه‌ای، در نهایت به خلق یکی از بهترین و تراژیک‌ترین شخصیت‌های دنیای تلویزیون منجر شد: چاک مک‌گیل، وکیل موفقی که بیماری روانی او را در خانه‌اش منزوی کرد و رابطه‌اش با جیمی، قلب تپنده‌ی درام سریال بود.

این داستان کوچک به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه یک ارتباط غیرمنتظره می‌تواند سرنوشت یک پروژه‌ی بزرگ را تغییر دهد و پیوند عمیق بازیگران و خالقان دنیای «بریکینگ بد» را حتی در پشت دوربین به تصویر می‌کشد.

کپی لینک

۵. جیمی به بهترین سناریوی ممکن برای زندگی‌اش رسید

طرفداران سریال «بریکینگ بد» به‌سختی می‌توانند دیالوگ کوتاهی را از قسمت یکی مانده به آخر به یاد بیاورند؛ جایی که والتر وایت و سال گودمن در تبعید به سر می‌برند. در حالی که سال آماده می‌شود تا هویت خود را پاک کرده و زندگی جدیدی را آغاز کند، درباره‌ی بهترین سناریوی ممکن برای آینده‌اش حرف می‌زند: مدیریت یک شعبه‌ی سینابون (Cinnabon) در اوماها، نبراسکا.

او در نقش «جین هکمن»، مدیر مؤدب یک شعبه‌ی سینابون در نبراسکا، دقیقاً به همان چیزی که آرزویش را داشت رسید. این یکی از آن جزئیات نبوغ‌آمیز نویسندگان است که نشان می‌دهد حتی در دل تاریک‌ترین سرنوشت‌ها، گاهی رگه‌هایی از طنز تلخ و کنایه‌آمیز وجود دارد. یک نکته‌ی جالب دیگر درباره‌ی سریال این است که باب اودنکرک برای ایفای این نقش، از کارکنان واقعی سینابون آموزش دید تا به یک مدیر شیرینی‌پزی کاملاً حرفه‌ای تبدیل شود و بتواند این بخش از زندگی شخصیت‌اش را با جزئیات کامل به تصویر بکشد.

کپی لینک

۴. جیمی و گیل: همسایه‌هایی در خیابان خوان تابو

در روزهای ابتدایی وکالت، زمانی که جیمی مک‌گیل به‌عنوان وکیل تسخیری با دستمزدهای ناچیز روزگار می‌گذراند، در یکی از صحنه‌ها چک حقوقی او را از شهر آلبوکرکی می‌بینیم. اگر با دقت به چک نگاه کنید، آدرس محل سکونت جیمی به‌وضوح قابل مشاهده است: 160 Juan Tabo NE. نام «خوان تابو» شاید برایتان آشنا به نظر برسد و این آشنایی کاملاً درست است.

این همان خیابانی است که در سریال «بریکینگ بد» با آن آشنا شدیم. گیل باتیکر، دستیار شیمی‌دان و عجیب‌وغریب والتر وایت در آزمایشگاه تولید مت‌آمفتامین، نیز در همین خیابان زندگی می‌کرد. آپارتمان گیل، همان‌جایی که جسی پینکمن برای کشتن او فرستاده می‌شود تا اهرم فشاری علیه گاس فرینگ ایجاد کند، در آدرس 6353 Juan Tabo قرار دارد. در واقع، دفتر وکالت جیمی مک‌گیل که در پشت یک سالن آرایش ناخن پنهان شده بود، تنها کمی آن‌طرف‌تر از خانه‌ای قرار داشت که گیل در آن زندگی می‌کرد.

این یک تصادف ساده نیست. این جزئیات، نشان از جهان‌سازی بی‌نقص و دقیق سازندگان دارد. این انتخاب آگاهانه به ما نشان می‌دهد که چگونه زندگی این شخصیت‌ها، مدت‌ها قبل از آنکه مسیرشان به‌شکلی مرگبار با هم تلاقی کند، نادانسته در مداری نزدیک به یکدیگر در گردش بوده است. این همسایگی پنهان، لایه‌ای از طنز تلخ و جبر تقدیری را به داستان اضافه می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که در دنیای «بریکینگ بد»، همه چیز و همه کس به‌شکلی نامرئی به هم متصل‌اند.

کپی لینک

۳. بازیگران سریال با هم زندگی می‌کردند!

شیمی فوق‌العاده‌ی میان شخصیت‌ها، به‌خصوص رابطه‌ی پیچیده و عاشقانه‌ی جیمی و کیم، یکی از ستون‌های اصلی سریال بود. این ارتباط قوی، تصادفی نبود. باب اودنکرک در پادکست Inside of You With Michael Rosenbaum فاش کرد که او به همراه دیگر بازیگران اصلی سریال مانند ری سیهورن (بازیگر نقش کیم وکسلر) و پاتریک فابیان (بازیگر نقش هاوارد هملین) در طول فیلم‌برداری در آلبوکرکی با هم در یک خانه زندگی می‌کردند. اودنکرک در این مصاحبه توضیح می‌دهد: «فکر می‌کنم همه‌ی ما حس می‌کردیم که اینطوری بودن، بهتر از تنها ماندن در آنجاست. البته ما در تنها گذاشتن یکدیگر هم حسابی ماهر بودیم.»

این نزدیکی و زندگی مشترک خارج از صحنه، به آن‌ها کمک کرد تا روابطی عمیق‌تر و واقعی‌تر بسازند. این صمیمیت مستقیماً به بازی آن‌ها منتقل شد و باعث شد تا شیمی فوق‌العاده‌ی آن‌ها، باورپذیرتر و تاثیرگذارتر از همیشه باشد. این خانه‌ی مشترک نه‌تنها محل استراحت بازیگران، بلکه کارگاهی برای خلق روابطی بود که در تاریخ تلویزیون ماندگار شد.

کپی لینک

۲. ادای دین به یک استاد: استنلی کوبریک

وقتی به قاب‌بندی‌های وسواس‌گونه و دقیق Better Call Saul نگاه می‌کنید، آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که روح کدام کارگردان بزرگ در آن جریان دارد؟ پاسخ کسی نیست جز استنلی کوبریک، فیلم‌ساز افسانه‌ای و یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ سینما که به روش‌های انقلابی‌اش در فیلم‌سازی شهرت داشت.

وینس گیلیگان، خالق سریال، پنهان نکرده که از این اسطوره الهام گرفته است. کوبریک به سبک بصری بسیار متمایز و رویکرد منحصربه‌فردش در هر فیلم و همچنین به کمال‌گرایی وسواس‌گونه‌اش برای رسیدن به قابی بی‌نقص، حتی گاهی به قیمت خستگی بازیگرانش، معروف بود.

یکی از قواعد فیلم‌سازی که گیلیگان از کوبریک وام گرفت، این قانون طلایی است: اولین تصویر یک صحنه باید جذاب‌ترین چیزی باشد که مخاطب در آن روز دیده است. این قلاب بصری تماشاگر را در جای خود میخکوب می‌کند. در زمینه‌ی فیلم‌برداری نیز، الهام‌گیری از کوبریک در استفاده از لنزهای تله‌فوتو (Long lenses) و به‌خصوص پرسپکتیو یک‌نقطه‌ای (One-point perspective) به‌وضوح دیده می‌شود. این تکنیک عمق و تقارن خیره‌کننده‌ای به قاب‌ها می‌بخشد که امضای بصری سریال شده است. تمام حرکات دوربین در «بهتره با ساول تماس بگیری» کاملاً حساب‌شده و عمدی هستند و قاب‌ها از مدت‌ها قبل با دقتی مثال‌زدنی طراحی شده‌اند؛ درست مانند میراثی که از استنلی کوبریک به جا مانده است.

کپی لینک

۱. بتر کال سال و پایانی که هرگز ندیدید!

پایان‌بندی سریال با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد و تمام خطوط داستانی را به سرانجام رساند. با اعتراف ساول گودمن و رفتنش به زندان، زیبایی‌شناسی سیاه‌وسفید سریال ما را در واقعیت تلخ و سرد جنایت و مکافات غرق کرد. با این حال، صحنه‌ی آخر می‌توانست شکل دیگری داشته باشد. پیتر گولد در این باره می‌گوید:

«من درباره‌ی آخرین صحنه در حیاط زندان تردید داشتم. نسخه‌ای وجود داشت که آن صحنه را نداشت و داستان با سیگار کشیدن آن دو (کیم و جیمی) تمام می‌شد. مدتی بر سر این دوراهی بودم. اما در نهایت، پس از تماشای هر دو نسخه، حس کردم پایانی که پخش شد تصمیم درستی بود. این حس را داشتم که با تمام سختی‌هایی که این دو نفر پشت سر گذاشته‌اند، آیا واقعاً قرار است دوباره با هم باشند؟ به نظرم آن‌ها سزاوار یک لحظه‌ی خوشایند در کنار هم بودند.»

با توجه به مسیرهای مختلفی که این سریال می‌توانست در پیش بگیرد، می‌توان با اطمینان گفت نسخه‌ای که ما تماشا کردیم، نزدیک‌ترین روایت به کمال بود. وینس گیلیگان و پیتر گولد به طرفداران «بهتره با ساول تماس بگیری» سریالی هدیه دادند که نه‌تنها با کیفیت سریال قبلی خود رقابت می‌کرد، بلکه شاید حتی از آن پیشی هم گرفت.

کدام یک از این حقایق شما را بیشتر شگفت‌زده کرد؟ شما چه حقیقت جالب دیگری درباره این سریال می‌دانید؟ در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات