استیون اسپیلبرگ از حسرت ساخت جیمز باند میگوید
به گزارش اسلش فیلم، در دهه ۶۰ میلادی، یک نام بیش از هر چیز دیگری بر پرده سینما میدرخشد: جیمز باند. برای استیون اسپیلبرگ جوان، مأمور ۰۰۷ فقط یک قهرمان نبود، بلکه قلهای بود که آرزوی فتحش را در سر میپروراند. او بیش از هر فرنچایز دیگری، شیفتهی دنیای جاسوسی، گجتها و ماجراجوییهای بینالمللی باند بود و رویای روزی را میدید که خودش یکی از این فیلمها را کارگردانی کند.
اسپیلبرگ در مصاحبهای با ایندیوایر در سال ۲۰۱۱، این رویای قدیمی را اینطور توصیف میکند: «وقتی برای اولین بار فیلمسازی را شروع کردم، تنها فرنچایزی که برایم اهمیت داشت و میخواستم بخشی از آن باشم، جیمز باند بود... رویای دستنیافتنی من این بود که یک فیلم کوچک بسازم که کمی شهرت پیدا کند و بعد، کابی براکلی [تهیهکننده فقید مجموعه] با من تماس بگیرد و بخواهد فیلم بعدی جیمز باند را کارگردانی کنم.»
اما آن تلفن هرگز زنگ نخورد. اسپیلبرگ جوان، حتی پس از موفقیتهای اولیه، نتوانست تهیهکننده سرسخت جیمز باند را متقاعد کند. او با حسرتی آمیخته به طنز اضافه میکند: «و حالا، متأسفانه، آنها دیگر از پس هزینههای من برنمیآیند.»
این داستان یک «نه» شنیدن ساده نبود. باربارا براکلی، دختر کابی و تهیهکننده بعدی این مجموعه، در مصاحبهای در سال ۲۰۱۲ پرده از تلاش دوم اسپیلبرگ برداشت. به گفته او، پس از موفقیت چشمگیر فیلم «فهرست شیندلر»، پدرش نامهای تحسینآمیز برای اسپیلبرگ نوشت. اسپیلبرگ هم در پاسخی شیرین پرسید: «حالا اجازه میدهید یک فیلم باند بسازم؟» پاسخ کابی براکلی، تاریخ سینما را تغییر داد: «حالا دیگر من نمیتوانم از پس هزینههایت بربیایم!»
این رد شدنها، اسپیلبرگ را متوقف نکرد. او که در را به روی دنیای ۰۰۷ بسته میدید، تصمیم گرفت قهرمان ماجراجوی خودش را خلق کند. نتیجه این تصمیم، شخصیتی شد که دستکمی از جیمز باند نداشت: ایندیانا جونز. اسپیلبرگ هرگز علاقهاش به باند را پنهان نکرد و تأثیرات آن را میتوان به وضوح در ماجراهای دکتر جونز دید. شروع فیلم «مهاجمان صندوق گمشده» که ایندیانا را در میانه یک ماجراجویی نشان میدهد، ادای دین مستقیمی به سکانسهای آغازین فیلمهای باند است. هوشمندانهترین حرکت او شاید انتخاب خودِ شان کانری، اولین جیمز باند سینما، برای نقش پدر ایندیانا جونز در «آخرین جنگ صلیبی» بود؛ پیوندی نمادین میان دو قهرمان بزرگ سینما.
گرچه هرگز شاهد یک فیلم جیمز باند با امضای استیون اسپیلبرگ نخواهیم بود، اما میراث آن رویا در ماجراجوییهای ایندیانا جونز زنده است. با این حال، هر سینمادوستی با فکر کردن به اینکه «جیمز باندِ اسپیلبرگ چه شکلی میشد؟» حسرتی شیرین را تجربه خواهد کرد؛ رویایی که یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما هرگز به آن نرسید.
به نظر شما اگر اسپیلبرگ یک فیلم جیمز باند میساخت، چه شکلی میشد؟