سقوط سهام دیزنی: ماجرای جیمی کیمل و یک ادعای جنجالی
به گزارش IBT، پس از آنکه برنامه «جیمی کیمل لایو!» در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵ به دلیل مونولوگ کیمل درباره حواشی سیاسی ترور چارلی کرک، فعال محافظهکار، به طور نامحدود تعلیق شد، اینترنت با یک ادعای بزرگ منفجر شد: دیزنی یک شبه ۳.۸۷ میلیارد دلار از ارزش بازار خود را از دست داده است.
این عدد مثل ویروس در شبکههای اجتماعی از X (توئیتر سابق) گرفته تا ردیت پخش شد و خوراک تازهای برای بحثهای داغ دربارهی مرز بین سرگرمی و سیاست فراهم کرد. بسیاری این رقم را مدرکی قطعی برای هزینهی سنگین «دخالت در سیاست» برای غول رسانهای دنیا میدانستند. اما آیا داستان واقعاً به همین سادگی است؟ تحلیلهای دقیقتر، تصویری پیچیدهتر را نشان میدهد.
اگرچه ادعای ضرر ۳.۸۷ میلیارد دلاری به طور گسترده پخش شد، اما دادههای مالی رسمی داستان دیگری را روایت میکنند. در واقع، سهام دیزنی پس از اعلام خبر تعلیق، تنها حدود ۰.۶۷ درصد افت کرد. نکتهی جالب اینجاست که هیچ منبع معتبری تأیید نمیکند که این افت ۰.۶۷ درصدی معادل دقیق ۳.۸۷ میلیارد دلار باشد. در واقع، برای شرکتی با عظمت دیزنی، نوسانات روزانهی چند میلیارد دلاری در ارزش بازار، امری کاملاً طبیعی است.
تحلیلگران هشدار میدهند که نسبت دادن تمام این افت ارزش به ماجرای کیمل، یک سادهسازی گمراهکننده است. عوامل بسیار گستردهتری، از شرایط کلی بازار بورس گرفته تا سنتیمنت سرمایهگذاران، در این نوسانات نقش دارند. هرچند این جنجال ممکن است به احساسات منفی دامن زده باشد، اما قطعاً تنها دلیل سقوط سهام دیزنی نبوده است.
فراتر از بورس: جنگ فرهنگی و بایکوت
این ماجرا خیلی سریع از دنیای مالی فراتر رفت و به یک میدان نبرد فرهنگی تبدیل شد. فعالان محافظهکار و حتی برخی از ستارههای خود دیزنی، خواستار بایکوت دیزنی، شبکه ABC و سرویس استریم دیزنی پلاس شدند. منتقدان، کیمل را به تمسخر دیدگاههای سیاسیشان متهم کردند و در سوی دیگر، طرفداران آزادی بیان، دیزنی را به سانسور سیاسی و ایجاد یک رویهی خطرناک برای کنترل محتوای مجریان سرشناس متهم کردند.
این جنجال، دیزنی را یک بار دیگر در موقعیت دشواری قرار داد. شرکتی که دههها برای ساختن تصویر «خانوادگی و دوستانه» خود تلاش کرده، بارها و بارها در تقاطع حساس فرهنگ، سیاست و تجارت با چالشهای جدی روبرو شده است. ماجرای جیمی کیمل، نمونهی بارز دیگری از این است که در عصر دیجیتال، ریسکهای اعتباری و نوسانات بازار چطور میتوانند دست به دست هم دهند و یک شرکت بزرگ را در مرکز توجهات قرار دهند.