اسپین آف جدید «بازی تاج‌ و تخت» بالاخره این مشکل بزرگ را حل می‌کند

چهارشنبه 16 مهر 1404 - 20:30
مطالعه 3 دقیقه
سریال شوالیه هفت پادشاهی از دنیای گیم آف ترونز
اسپین‌آف جدید بازی تاج‌ و تخت از راه رسیده، اما نه آن‌طور که انتظارش را دارید. خبری از اژدها و دسیسه‌های درباری نیست؛ اینجا داستان از نگاه مردم است.
تبلیغات

وقتی اولین قسمت سریال «شوالیه‌ هفت پادشاهی» (A Knight of the Seven Kingdoms) را آغاز کنید، احتمالاً اولین چیزی که توجهتان را جلب می‌کند، نبودِ یک چیز آشناست: تیتراژ آغازین حماسی. به جای آن انیمیشن‌های پرجزئیات و موسیقی ارکسترال رامین جوادی که به آن عادت کرده‌ایم، تنها یک عنوان‌نوشته‌ی ساده با فونت قرون‌وسطایی می‌بینیم. این اولین و مهم‌ترین نشانه است که به ما می‌گوید: اینجا وستروس دیگری است؛ وستروسی که هرگز ندیده‌اید.

این یک تصمیم کاملاً آگاهانه بوده است. به‌گزارش EW، آیرا پارکر، شورانر و یکی از خالقان سریال، توضیح می‌دهد که این سادگی، روح خودِ شخصیت اصلی داستان، یعنی دانک، را بازتاب می‌دهد. پارکر می‌گوید: «تیتراژهای بازی تاج‌ و تخت و خاندان اژدها بزرگ و حماسی هستند. موسیقی رامین جوادی باشکوه و زیباست. اما این‌ها ویژگی‌های دانک نیستند. او ساده، بی‌آلایش و رک است. زرق‌وبرق چندانی ندارد.»

این سریال که بر اساس نوولاهای «دانک و اگ» نوشته‌ی جورج آر. آر. مارتین ساخته شده، ما را به حدود ۹۰ سال قبل از وقایع «بازی تاج‌ و تخت» می‌برد. در این دوران، بیش از ۵۰ سال از مرگ آخرین اژدها گذشته است؛ موجودی که به گفته‌ی پارکر «یک چیز درهم‌پیچیده بود که حتی نمی‌توانست پرواز کند.» در این دوره، جادو به یک افسانه‌ی دور تبدیل شده و وستروس بیشتر شبیه بریتانیای قرن چهاردهم است: سرد، سخت و واقع‌گرایانه.

کپی لینک

قهرمانانی از جنس مردم عادی

قهرمان ما، سِر دانکن بلند (با بازی پیتر کلافی)، یک «شوالیه‌ی سرگردان» است؛ جنگجویی فقیر که به هیچ ارباب یا خاندانی وابسته نیست. وقتی اربابش می‌میرد، دانک با یک سپر چوبی، شمشیری که دسته‌اش را با طناب بسته و سه اسبی که با آن‌ها حرف می‌زند، راهی مسابقات اَشفورد مِدو می‌شود تا پولی به دست آورد. در راه، با پسربچه‌ی کله‌تراشیده‌ی کوچکی به نام اِگ (با بازی دکستر سول انسل) آشنا می‌شود که مصمم است ملازم او شود.

برخلاف سریال‌های قبلی، دوربین هرگز از این دو شخصیت و دنیای اطرافشان جدا نمی‌شود. پارکر به مارتین قول داده که داستان همیشه از دیدگاه طبقه‌ی پایین جامعه روایت شود: زره‌سازان، بازیگران دوره‌گرد، خدمتکاران و مردم کوچه و بازار. او می‌گوید: «ما در این سریال از پایین‌ترین سطح شروع می‌کنیم. اینجا خبری از لردها و لیدی‌ها، پادشاهان و ملکه‌ها نیست.» این حرکت از این جهت مهم است که هم در سریال اصلی و خاندان اژدها خلا حضور مردم احساس می‌شد و حالا بالاخره قصه به دل جامعه می‌برد.

این تغییر دیدگاه، حتی بر خاندان تارگرین نیز تأثیر گذاشته است. وقتی شاهزاده بیلور و شاهزاده میکار تارگرین به مسابقات می‌آیند، دیگر آن شکوه و ترس سابق را ندارند. آن‌ها در دنیایی بدون اژدها، آسیب‌پذیر به نظر می‌رسند. به قول پارکر: «مردم کم‌کم از خودشان می‌پرسند، خب، چرا هنوز اجازه می‌دهیم آن‌ها در قدرت باشند؟» حضورشان در این مسابقه، بیشتر تلاشی برای نمایش قدرتی است که دیگر پشتوانه‌ی آتشین گذشته را ندارد.

«شوالیه‌ هفت پادشاهی» یک قمار بزرگ است. این سریال تمام عناصر پر زرق‌وبرق دنیای مارتین را کنار می‌گذارد تا روی چیزی ساده‌تر اما شاید عمیق‌تر تمرکز کند. خودِ پارکر می‌پرسد که طرفداران «بازی تاج‌ و تخت» واقعاً چه چیزی را دوست داشتند؟ «آیا مردگان متحرک بودند؟ اژدها؟ سیاست؟ یا جنگ خانواده‌ها؟» پاسخ او به این سوال‌ها، یک ریسک بزرگ است. او معتقد است که قلب این دنیا، یک داستان انسانی است. همانطور که خودش می‌گوید: «ما یک شخصیت و قلبی بزرگ داریم.»

این رویکرد آنقدر موفق بوده که حتی جورج آر. آر. مارتین، که همیشه حمایت تمام‌قد خود را از تمام اقتباس‌ها اعلام نکرده، در وبلاگش نوشت که «عاشق» هر شش قسمت فصل اول شده است. باید دید؛ ولی به نظر می‌رسد وستروس، این بار قصه‌ای از جنس مردم کوچه و بازار برایمان تعریف خواهد کرد؛ قصه‌ای درباره شرافت، استقامت و پیدا کردن جایگاه خود در دنیایی که جادویش را از دست داده است.

شما فکر می‌کنید یک داستان کوچک و شخصی در دنیای بزرگ وستروس موفق خواهد شد؟ نظراتتان را با ما در میان بگذارید.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات