خالق Mad Max: هوش مصنوعی سینما را نجات میدهد، نه نابود!
در دورانی که ترس از هوش مصنوعی بر صنعت سینما سایه افکنده، اما جورج میلر کارگردان کهنهکار، نه تنها از هوش مصنوعی ابایی ندارد، بلکه آن را با آغوش باز میپذیرد و آیندهای روشن برایش متصور است.
بهگزارش گاردین و به نقل از ورایتی، میلر معتقد است بحث و جدلهای امروز پیرامون هوش مصنوعی، پژواک لحظات تعیینکنندهای در تاریخ هنر است. او این تحول را به دو انقلاب بزرگ تشبیه میکند: ظهور نقاشی رنگ روغن در دوران رنسانس و اختراع عکاسی در قرن نوزدهم. به گفتهی او، همانطور که رنگ روغن به نقاشان انعطاف و قدرت اصلاح داد و عکاسی با وجود تمام مخالفتها، خود به یک هنر مستقل تبدیل شد، هوش مصنوعی نیز ابزاری جدید در دستان هنرمندان است.
«این تغییر جنجالبرانگیز بود – برخی معتقد بودند هنرمندان واقعی باید بدون نیاز به اصلاح، کارشان را روی بوم ثبت کنند، در حالی که دیگران از این انعطافپذیری جدید استقبال کردند... هنر باید تکامل پیدا کند. عکاسی به فرم هنری خودش تبدیل شد و نقاشی هم به راهش ادامه داد. هر دو تغییر کردند، اما هر دو باقی ماندند. هنر تغییر کرد.»
اما جذابترین بخش نگاه میلر، جنبهی انسانی و دموکراتیک ماجراست. او باور دارد که هوش مصنوعی «بسیار برابریطلبتر» است و میتواند رویای فیلمسازی را برای هر کسی که قصهای برای گفتن دارد، ممکن کند. او با هیجان میگوید: «من نوجوانانی را میشناسم که با هوش مصنوعی فیلم میسازند. آنها دیگر نیازی به جمعآوری سرمایههای کلان ندارند. آنها دارند فیلم میسازند، یا دستکم، تصاویر را کنار هم میچینند.»
با این حال، میلر چشم بر نگرانیها نمیبندد. او میداند که دغدغهی اصلی، «تعادل میان خلاقیت انسانی و توانایی ماشین» است. اما آیا یک ماشین میتواند جایگزین روح یک بازیگر شود؟ میلر با قاطعیت پاسخ منفی میدهد. او به مستند «به من گوش کن مارلون» اشاره میکند که در آن، چهرهی مارلون براندو به صورت سهبعدی بازسازی شده بود. میلر خاطرهای از یک کارگردان جوان را نقل میکند که به او گفته بود:
«شما در آینده شاید شخصیتی داشته باشید که شبیه مارلون براندو است، اما هرگز چیزی نزدیک به خود مارلون براندو نخواهید داشت. شما آن درگیری و تعامل را نخواهید داشت؛ آن اجراهایی که از تلاش مشترک میان بازیگران، کارگردانان و نویسندگان زاده میشود. شما جوهر وجودی براندو را نخواهید داشت.»
در نهایت، از نگاه جرج میلر، هوش مصنوعی یک ابزار است؛ قدرتمندترین ابزاری که تا امروز برای ساخت تصاویر متحرک به وجود آمده. ابزاری که آمده تا بماند و همهچیز را تغییر دهد، اما هرگز نخواهد توانست جایگزین آن جرقهی منحصربهفرد خلاقیت و «جوهر انسانی» شود که سینما را به هنری جادویی تبدیل کرده است.
نظر شما چیست؟ آیا هوش مصنوعی آینده سینما را شکل میدهد یا آن را تهدید میکند؟