کارگردان «فلش»: مردم فیلم را ندیدند، فقط موجسواری کردند!
شبح شکست تجاری فیلم «فلش» (The Flash) همچنان در راهروهای استودیوی برادران وارنر سرگردان است. فیلمی که قرار بود نقطهی عطفی در دنیای سینمایی دیسی باشد، به یک ضرر ۲۰۰ میلیون دلاری تبدیل شد. حالا، اندی موشیاتی، کارگردان فیلم، در تلاشی برای توضیح این ناکامی، انگشت اتهام را به سمت مخاطبانی نشانه رفته که به گفتهی او، حتی فیلم را ندیدهاند.
اما بیایید کمی به عقب برگردیم. فراموش کردنش سخت است، اما تا چند ماه پیش از اکران، «فلش» بهعنوان یک شاهکار بالقوهی ابرقهرمانی معرفی میشد. ماشین بازاریابی و تبلیغات با تمام قوا کار میکرد. دیوید زسلاو، مدیرعامل وارنر، ادعا کرد سه بار فیلم را دیده و آن را «بهترین فیلم ابرقهرمانی که تا به حال دیدهام» نامیده بود. جیمز گان آن را «یکی از بزرگترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ» خواند و حتی تام کروز بزرگ هم آن را ستایش کرده بود. پس چه شد؟
به گزارش ورلد آو ریل، موشیاتی در گفتوگوی اخیرش با پلی لیست، نظریه جالبی را مطرح میکند. او معتقد است که مخاطبان پیش از دیدن فیلم، قضاوت خود را کرده بودند و تحت تأثیر جو منفی قرار گرفتند.
«تعداد زیادی از مردم آن را ندیدند، اما خودتان میدانید این روزها اوضاع چطور است. مردم فیلمها را نمیبینند، اما دوست دارند دربارهاش مزخرف بگویند و سوار موجهای تخریبی شوند. آنها واقعاً چیزی نمیدانند. مردم به دلایلی که ربطی به این چیزها ندارد عصبانی هستند.»
البته موشیاتی اعتراف میکند که رفتار و حواشی بیپایان ستارهی فیلم، ازرا میلر، یک «بحران تبلیغاتی غیرقابل انکار» برای پروژه ایجاد کرد. با این حال، او همچنان از فیلمش دفاع میکند و آن را «یک فیلم خوب» میداند.
دفاعیه موشیاتی قابل تأمل است، اما کل داستان نیست. حقیقت این است که «فلش» از مدتها قبل از اکران، زخمی و متزلزل بود. این پروژه پیش از شروع فیلمبرداری، پنج کارگردان و چهار تیم نویسندگی مختلف را به خود دید. از طرف دیگر، زمانی که فیلم به سینماها رسید، همه میدانستند که دوران جهان سینمایی DCEU به سر آمده و قرار است دنیای جدیدی به رهبری جیمز گان ساخته شود. در واقع، سرنوشت «فلش» از پیش نوشته شده بود.
پس آیا «فلش» به همان بدی است که شهرتش میگوید؟ نه کاملاً. فیلم لحظاتی از احساسات واقعی و خلاقیت را در خود دارد؛ جرقههایی از یک اثر بهتر که میتوانست باشد. اما لحن ناهموار و استفادهی بیرویه از جلوههای ویژهی کامپیوتری، هرگونه حس صداقت را از بین میبرد. «فلش» یک فاجعهی تمامعیار نیست، اما آن رویداد سینمایی متحولکنندهای هم که دیسی وعدهاش را داده بود، نیست. این فیلم بیش از هرچیز، یک داستان عبرتآموز دربارهی فاصلهی عظیم میان هیاهوی تبلیغاتی و واقعیت نهایی است.
شما فیلم «فلش» را دیدهاید؟ به نظر شما دلیل اصلی شکست آن چه بود؟