میراث کوبریک: از نولان تا فینچر، همه شاگردان یک استادند

شنبه 22 آذر 1404 - 09:00
مطالعه 3 دقیقه
استنلی کوبریک کارگردان جاودان سینما
کوبریک ۹۶ ساله می‌شد. چرا کارگردانی که دهه‌ها پیش فیلم می‌ساخت، هنوز مدرن‌ترین و بزرگ‌ترین فیلم‌ساز تاریخ است؟ راز این جاودانگی چیست؟
تبلیغات

جردن رویمی از ورلد آو ریل: امسال، استنلی کوبریک ۹۶ ساله می‌شد. بله، بیایید همین اول کار با صراحت بگوییم: به باور من، او هنوز هم بزرگ‌ترین فیلم‌سازی است که تاریخ سینما به خود دیده. البته که می‌توان از غول‌هایی چون آلفرد هیچکاک، اورسن ولز یا آکیرا کوروساوا دفاع کرد و تأثیر عظیم آن‌ها بر هنر هفتم را ستود، اما برای من، انتخاب همیشه کوبریک بوده و هست.

تأثیر کوبریک در گوشه و کنار سینمای مدرن دیده می‌شود، اما فیلم‌هایش به شکلی اعجاب‌آور و سرسختانه، جاودانه‌اند. امروز می‌توانید «بری لیندون» یا «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» را تماشا کنید و به هیچ‌وجه حس نکنید با فیلمی طرف هستید که ۵۰ یا ۶۰ سال پیش ساخته شده است. این همان ویژگی خارق‌العاده کوبریک است.

وسواس یک نابغه

اما چه چیزی او را تا این حد بزرگ می‌کند؟ جواب در یک کلمه خلاصه می‌شود: وسواس. وسواسی که در تک‌تک فیلم‌ها، فریم‌ها و کات‌ها به خرج می‌داد. سبک بصری و تدوین او بی‌رقیب بود. هیچ لحظه‌ای در فیلم‌هایش پیدا نمی‌کنید که با خودتان بگویید: «این نما باید سریع‌تر کات می‌خورد» یا «این کلوزآپ ریتم را خراب کرده است». هر شات، کاملا حساب‌شده و دقیق است. کوبریک گویی ریتم سینما را به صورت غریزی می‌شناخت.

او معتقد بود تدوین، قلب تپنده سینماست. خود کوبریک زمانی گفته بود: تدوین می‌تواند یک فیلم را بسازد یا آن را نابود کند.

او صحنه‌ها را از زوایای متعدد فیلم‌برداری می‌کرد، ده‌ها برداشت می‌گرفت و سپس ماه‌ها در اتاق تدوین می‌نشست تا فیلم را مونتاژ کند. داستان نهایی، ریتم و حتی خودِ بازی‌ها، اغلب در اتاق تدوین متولد می‌شدند. برای همین وقتی تاد فیلد اخیرا گفت نسخه‌ی اکران‌شده‌ی «چشمان کاملا بسته» تنها «کات اول» کوبریک بوده، بسیاری حسرت خوردند که اگر استاد سینما چند ماه دیگر فرصت داشت، آن فیلم چه شاهکار متفاوتی می‌شد.

از ژانر وحشت تا درام تاریخی

کوبریک می‌توانست به سراغ هر ژانری برود؛ علمی تخیلی، وحشت، جنگی، درام تاریخی. هیچ کارگردان دیگری نتوانسته با چنین دقت فنی و ارزش هنری در ژانرهای مختلف حرکت کند. در کارنامه او برای هر سلیقه‌ای یک فیلم پیدا می‌شود و با این حال، همه‌ی آن‌ها امضای انکارناپذیر او را با خود دارند.

رویکردش در کار با بازیگران نیز به همان اندازه دقیق بود. او به دنبال بازی‌های متد و اغراق‌شده نبود، بلکه به دنبال کنترل و دقت بود. انتخاب رایان اونیل برای «بری لیندون» یک تصمیم هوشمندانه و بی‌نقص بود و جک نیکلسون در «درخشش» یکی از بهترین بازی‌های عمرش را ارائه داد. کوبریک می‌دانست چطور با برداشت‌های بی‌شمار، بازیگران را به لحظه‌ی درخشان مورد نظرش برساند.

این رویکرد سرد، بالینی و جزئی‌نگر حالا تقریبا «عادی» به نظر می‌رسد، چون بخش بزرگی از سینمای معاصر را شکل داده است. به کارگردان‌هایی مثل دیوید فینچر، کریستوفر نولان و دنی ویلنوو نگاه کنید؛ دقت، کنترل و لایه‌بندی معنایی در آثارشان، دینی مستقیم به کوبریک است. با این حال، کوبریک هرگز صرفا یک فیلم‌ساز «آرت‌هاوس» نبود. او هم جریان اصلی بود و هم مستقل، هم تجاری و هم تجربی. او قدرت دموکراتیک سینما را درک کرده بود؛ اینکه سینما می‌تواند هم سرگرمی توده‌ها باشد و هم هنر والا.

با تمام این‌ها، اگر از من بپرسید بهترین فیلم او کدام است، انتخابم همیشه «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» خواهد بود. به خاطر تأثیر شگرفی که اولین تماشایش بر من گذاشت. بخش آغازین فیلم («سپیده‌دم بشر») و به خصوص یک‌سوم پایانی آن («فراتر از ابدیت»)، تا ماه‌ها ذهن مرا به خود مشغول کرده بود و هنوز هم با هر بار تماشای آن، در بهت و شگفتی فرو می‌روم.

شما کدام فیلم استنلی کوبریک را بیشتر دوست دارید؟ در بخش نظرات برای ما بنویسید.

نظرات