پایان شوکهکننده فصل دوم ونزدی؛ انید قربانی یا قهرمان؟
به گزارش Fandom Wire، فصل دوم سریال محبوب ونزدی از همان ابتدا یک شمشیر داموکلس را بالای سر طرفداران نگه داشت: پیشگویی هولناک مرگ انید سینکلر، هماتاقی خوشقلب و رنگارنگ ونزدی، آن هم به دست خود ونزدی آدامز! تمام فصل با اضطراب و هیجان گذشت و همه ما نفس در سینه حبس کرده بودیم تا ببینیم این تراژدی چگونه رقم میخورد. اما سازندگان سریال در لحظهی آخر، فرشی را از زیر پایمان کشیدند که هیچکس انتظارش را نداشت.
پایانبندی فصل دوم، اگرچه به مرگ انید ختم نشد، اما دریچهای به سوی داستانی بسیار تاریکتر و پیچیدهتر برای او در فصل سوم باز کرد. بر اساس اطلاعاتی که منتشر شده، این پیچش داستانی قرار است پیامدهای عمیقی برای دوستی ونزدی و انید و آیندهی خود انید داشته باشد. فداکاری بزرگی که او برای نجات دوستش انجام داد، ممکن است به قیمت از دست دادن هویت انسانیاش تمام شود.
هشدار: ادامه این مطلب بخشهای مهمی از داستان فصل دوم را فاش میکند
در طول فصل، دیدیم که ونزدی پس از باخبر شدن از پیشگویی، تمام تلاشش را میکند تا جلوی مرگ انید را بگیرد. اما در قسمت پایانی، ورق برمیشود. وقتی ونزدی زنده در زیر «درخت جمجمه» دفن میشود، این انید است که برای نجات او دست به فداکاری میزند و قدرتی را آزاد میکند که همیشه از آن میترسید.
در این فصل مشخص شد که دلیل تأخیر انید در گرگینه شدن، یک راز بزرگ بود: او یک گرگینه آلفا است. این نژاد بسیار قدرتمندتر و خطرناکتر از گرگینههای عادی است، زیرا از نظر احساسی بیثبات هستند و برای تبدیل شدن، نیازی به کامل شدن ماه ندارند. این قدرت عظیم، یک نفرین نیز محسوب میشود؛ انید ممکن است برای همیشه در کالبد گرگ خود باقی بماند یا حتی توسط گلهی خودش طرد شود.
او تمام فصل را صرف کنترل خود و حبس کردن خودش در قفسهای لوپین نورمور کرد، اما برای نجات ونزدی همه چیز را به جان خرید. این تحول میتواند همان «مرگ» پیشگویی شده باشد: مرگ هویت انسانی انید. مایلز میلر، یکی از شورانرهای سریال، در مصاحبهای با نتفلیکس تودوم به طرفداران هشدار داده است: «این اتفاق بزرگی برای انید است و خلاص شدن از آن دشوار خواهد بود.»
در صحنهی پایانی، پس از آنکه انید ونزدی را نجات میدهد، در جنگل ناپدید میشود. قولی که او پیشتر به ونزدی داده بود («اگر روزی تبدیل به گرگ شدم، دنبالم بیا») حالا زمینهساز داستان فصل سوم است. ونزدی با ماشین به سمت شمال میراند تا دوستش را پیدا کند، در حالی که یک سوال اساسی در ذهن او و ما وجود دارد: آیا او هماتاقی قدیمیاش را پیدا خواهد کرد، یا هیولایی که انید را بلعیده است؟
شما فکر میکنید در فصل سوم چه سرنوشتی در انتظار انید خواهد بود؟