دیکاپریو: میتوانم در رودخانه یخزده شنا کنم اما این کار را نه!
به گزارش Fandom Wire، لئوناردو دیکاپریو را با نقشهای دشوار و تحولات خیرهکنندهاش میشناسیم. مردی که برای بردن اولین اسکارش در فیلم The Revenant (از گور برخاسته)، در رودخانههای یخزده شنا کرد، در لاشهی حیوانات خوابید و جگر خام گاومیش خورد. اما این بازیگر متعهد و بیپروا هم برای خود خط قرمزی دارد؛ مرزی که حتی برای ایفای دقیقترین نقشها هم از آن عبور نمیکند. این راز در شب افتتاحیهی جدیدترین فیلمش، «نبردی پس از نبردی دیگر» (One Battle After Another)، فاش شد.
دیکاپریو در این فیلم نقش شخصیتی به نام باب فرگوسن را بازی میکند که «تمام روز در خانه مینشیند و ماریجوانا میکشد». وقتی خبرنگار ورایتی، مارک مالکین، به شوخی از او پرسید که در این مورد چقدر به بازیگری متد وفادار بوده، دیکاپریو با خنده پاسخ داد: «نه، وقتی پای این چیزها وسط باشد، دیگر متد را کنار میگذارم. نه، نمیتوانم این کار را بکنم. نمیتوانم بازی کنم.» این اعتراف، سوالی بزرگ را در ذهن ما ایجاد میکند: چه چیزی باعث میشود بازیگری که سختترین شرایط فیزیکی را تحمل کرده، در این یک مورد خاص، مرز خود را مشخص کند؟
از سرمای استخوانسوز تا یک «نه» قاطع
برای درک این موضوع، باید به تجربهی طاقتفرسای او در فیلم The Revenant برگردیم. دیکاپریو آن پروژه را «یکی از سختترین کارهایی» توصیف میکند که تا به حال انجام داده است. او در مصاحبهای گفته بود: «میتوانم ۳۰ یا ۴۰ سکانس را نام ببرم که از دشوارترین کارهایی بودند که باید انجام میدادم. از رفتوآمد در رودخانههای یخزده و خوابیدن در لاشه حیوانات گرفته تا چیزهایی که سر صحنه میخوردم.» واکنش واقعی او به خوردن جگر خام گاومیش آنقدر طبیعی بود که کارگردان، الخاندرو ایناریتو، آن را در نسخهی نهایی فیلم نگه داشت. او برای هنر، خود را تا مرز هیپوترمی و انجماد پیش برد، اما ظاهراً این فداکاریها شامل تغییر وضعیت ذهنی با مواد مخدر نمیشود.
اما چرا دیکاپریو اینقدر خاص است؟ شاید پاسخ در نگاه کارگردانان بزرگی نهفته باشد که با او کار کردهاند. آگنیشکا هولاند، کارگردان فیلم «کسوف کامل» (Total Eclipse) که در سال ۱۹۹۵ با دیکاپریوی جوان کار کرد، سالها پیش به بیبیسی گفته بود که او یک بازیگر متد معمولی نیست. هولاند معتقد است دیکاپریو قدرتی عجیب در تخیل عمیق عاطفی دارد و از یک «ترفند مرموز» برای جان بخشیدن به نقشهایش استفاده میکند.
«او حین بازی به نوعی به یک واسطه تبدیل میشود؛ روح شخصیتی که بازی میکند وارد بدنش میشود... جلوی دوربین، برای لحظهی برداشت، او واقعاً به آن شخصیت تبدیل میشود.»
به نظر میرسد نبوغ دیکاپریو نه در تقلید کامل عادات یک شخصیت، بلکه در توانایی شگفتانگیزش برای کانالیزه کردن روح آن شخصیت از طریق تخیل و تمرکز نهفته است. او نیازی ندارد که «معتاد» باشد تا نقش یک معتاد را بازی کند؛ او به سادگی، برای لحظاتی کوتاه، به آن شخصیت تبدیل میشود. این مرزبندی هوشمندانه، شاید همان چیزی است که به او اجازه میدهد پس از دههها فعالیت در بالاترین سطح، همچنان سلامت روان و کنترل خود را بر هنر خویش حفظ کند. فیلم جدید او، «نبردی پس از نبردی دیگر»، در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۵ اکران خواهد شد و فرصتی دیگر برای دیدن این جادوی کنترلشده خواهد بود.
شما دربارهی این مرزبندی دیکاپریو در بازیگری چه فکر میکنید؟