معرفی مستند Burden of Dreams | جنون، طبیعت و رؤیای ورنر هرتسوک

دوشنبه 17 آذر 1404 - 19:00
مطالعه 15 دقیقه
معرفی مستند Burden of Dreams | جنون، طبیعت و رؤیای غیرممکن ورنر هرتسوک
مستند «بارِ رؤیاها»، روایتی از جنون ورنر هرتسوک در دل آمازون برای ساخت «فیتزکارالدو» است؛ جدال هنرمند با طبیعت، اخلاق و رؤیایی غیرممکن.
تبلیغات

مستند «بارِ رؤیاها» (Burden of Dreams)، محصول ۱۹۸۲ و ساختهٔ لس بلنک، روایتی بی‌واسطه و جسورانه از پشت صحنۀ یکی از جاه‌طلبانه‌ترین و دیوانه‌وارترین پروژه‌های تاریخ سینما، یعنی فیلم «فیتزکارالدو» (Fitzcarraldo) اثر ورنر هرتسوک است. فیلم که در اعماق جنگل‌های آمازون فیلمبرداری شده، مخاطب را به سفری کابوس‌وار در دل طبیعت وحشی و ذهنیت وسواس‌گونۀ یک هنرمند می‌برد. کارگردان مستند با دنبال کردن گروه فیلمبرداری در شرایطی طاقت‌فرسا، تصویری عریان از جدال انسان با طبیعت و مرز باریک میان نبوغ و جنون ارائه می‌دهد. این اثر فراتر از یک مستند پشت‌صحنۀ معمولی، به مطالعه‌ای فلسفی درباره هزینهٔ هنر، استعمار ناخواسته و ارادهٔ معطوف به قدرت تبدیل می‌شود.

مستند با نمایش چالش‌های باورنکردنی تولید فیلم ــ از جنگ‌های قبیله‌ای محلی و تغییر بازیگران اصلی (جیسون روباردز و میک جگر) تا اصرار هرتسوک بر جابه‌جایی واقعی یک کشتی ۳۲۰ تنی از روی کوه ــ همراه است. مستند «بارِ رویاها» بدون استفاده از نریشن‌های تحمیلی، اجازه می‌دهد تا تصاویر و مونولوگ‌های خود هرتسوک، روایتی از «هرج‌ومرج، خصومت و قتل» که او در طبیعت می‌بیند را بازگو کنند. این فیلم سندی است بر اینکه چگونه یک رؤیای هنری می‌تواند به کابوسی برای تمام کسانی که درگیر آن هستند بدل شود و اخلاقیات را به چالش بکشد.

فیلم «فیتزکارالدو» (Fitzcarraldo)، محصول ۱۹۸۲، حماسه‌ای دیوانه‌وار و باشکوه از ورنر هرتسوک است که در اعماق جنگل‌های بارانی آمازون رقم می‌خورد. داستان فیلم حول محور شخصیتی عجیب و رؤیاپرداز به نام «بریان سوینی فیتزجرالد» (با بازی کلاوس کینسکی) می‌چرخد که سودای ساختن یک اپراخانه بزرگ در قلب جنگل‌های پرو را در سر دارد. برای تأمین هزینه این آرزوی ناممکن، او نقشه‌ای جنون‌آمیز می‌کشد: بهره‌برداری از درختان کائوچو در منطقه‌ای دورافتاده و غیرقابل‌دسترس. اما برای رسیدن به این منطقه، او باید یک کشتی بخار عظیم ۳۲۰ تنی را از رودخانه‌ای به رودخانه دیگر منتقل کند؛ آن هم نه از طریق آب، بلکه با کشیدن کشتی از روی شیب تند یک کوهستان پوشیده از جنگل.

«فیتزکارالدو»، تجلیِ تمام‌عیارِ سینمای دیوانه‌وار هرتسوک است. فیلمبرداری این پروژه خود به افسانه‌ای در تاریخ سینما بدل شده است، چون شخص هرتسوک اصرار داشت که بدون استفاده از جلوه‌های ویژه و ماکت، کشتی واقعی را با نیروی مکانیکی و انسانی از کوه بالا ببرد. این اصرار بر «واقعیتِ فیزیکی»، فیلم را به سندی از ارادهٔ محض انسان در برابر نیروی خردکنندهٔ طبیعت تبدیل کرده است. کینسکی در نقش فیتزکارالدو، با چشمان از حدقه درآمده و موهای آشفته، تجسمی از این جنونِ خلاق است؛ مردی که با کت‌وشلوار سفید و گرامافونی که صدای انریکو کاروسو را در جنگل پخش می‌کند، تضادی تکان‌دهنده با بدویت و توحش محیط پیرامونش می‌سازد.

از منظر تحلیلی، «فیتزکارالدو» استعاره‌ای عمیق از ماهیت هنر و استعمار است. تلاش بیهوده و سیزیف‌وارِ قهرمان برای تحمیلِ نظم و زیباییِ اپرای غربی به دلِ آشوبناکِ طبیعت، همزمان تحسین‌برانگیز و مضحک جلوه می‌کند. فیلم با ریتمی کُند و هیپنوتیزم‌کننده، تماشاگر را در رطوبت، گرما و گل‌ولای غرق می‌کند و صدای ناله‌های کشتیِ در حال صعود، گویی صدایِ رنجِ خودِ تمدن است. پایان‌بندیِ اثر، جایی که فیتزکارالدو اگرچه شکست‌خورده در هدف مالی، اما پیروز در تحققِ لحظه‌ای از زیبایی، بر عرشه کشتی سیگار می‌کشد، یکی از شاعرانه‌ترین تصاویر سینما دربارهٔ پیروزیِ تراژیکِ رؤیا بر واقعیت است.

لس بلنک، مستندساز برجستۀ آمریکایی، در Burden of Dreams یکی از شاهکارهای کارنامه هنری خود را خلق کرده است. او که به خاطر مستندهای قوم‌نگارانه و پرتره‌های صمیمی از موسیقی‌دانان شناخته می‌شود، در اینجا با حفظ فاصله مشاهده‌گر خود، موفق می‌شود تنش‌ها و فشارهای روانی حاکم بر صحنه را بدون قضاوت مستقیم ثبت کند. بلنک با رویکردی صبورانه و دوری از دخالت در وقایع، اعتمادی را جلب می‌کند که به او اجازه می‌دهد لحظاتی از فروپاشی روانی و اعترافات تکان‌دهندۀ هرتسوک را ضبط کند. کار او در این فیلم، نمونه‌ای عالی از سینمای مستند مشاهده‌گر است که واقعیت را در خالص‌ترین و گاه بی‌رحمانه‌ترین شکل آن بازتاب می‌دهد.

ورنر هرتسوک، متولد ۱۹۴۲ در مونیخ آلمان، یکی از برجسته‌ترین و نامتعارف‌ترین چهره‌های سینمای جهان و از پیشگامان «سینمای نوین آلمان» است. او با نگاهی فلسفی، شاعرانه و اغلب جسورانه، مرزهای میان مستند و داستان را درهم می‌شکند و همواره به دنبال کشف چیزی است که خود آن را «حقیقت خلسه‌آور» (Ecstatic Truth) می‌نامد. آثار هرتسوک، چه در فیلم‌های داستانی مانند «آگیره»، «خشم پروردگار» و «فیتزکارالدو» و چه در مستندهایی نظیر «مرد گریزلی» و «غار رؤیاهای فراموش‌شده»، حول محور شخصیت‌های طغیانگر، جاه‌طلب و تسخیرشده‌ای می‌چرخد که در جدالی بی‌پایان با طبیعتی بی‌رحم و بی‌تفاوت، تا مرز جنون پیش می‌روند.

ورنر هرتسوک، کارگردان افسانه‌ای آلمانی، در این مستند نه‌فقط به‌عنوان یک فیلمساز، بلکه به‌عنوان شخصیتی تسخیرشده تصویر می‌شود که برای تحقق چشم‌انداز خود حاضر است تا مرز نابودی پیش برود. او با جملات مشهورش دربارهٔ طبیعت («من اینجا هارمونی نمی‌بینم، فقط آشوب می‌بینم») و ارادهٔ آهنینش برای انجام کارها بدون جلوه‌های ویژه، مرکز ثقل این روایت است. هرتسوک در این فیلم نمادی از انسان مدرن است که می‌خواهد طبیعت را به زانو درآورد، اما خود در این فرآیند فرسوده می‌شود.

سینمای او ترکیبی منحصربه‌فرد از واقع‌گرایی خشن و تصاویر سوررئال است؛ هرتسوک هرگز به بازنمایی ساده واقعیت بسنده نمی‌کند، او با سفر به دورافتاده‌ترین نقاط زمین —از جنگل‌های آمازون تا قطب جنوب— می‌کوشد اعماق روح انسان و تنش میان تمدن و توحش را واکاوی کند. صدای نریشن‌های خاص او، با لحنی سرد، مسحورکننده و دارای لهجه‌ای متمایز، به امضای شخصی آثارش بدل شده است که مخاطب را به تأمل درباره پوچی تلاش‌های انسانی و عظمت هولناک کائنات فرامی‌خواند. هرتسوک فیلمساز و البته فیلسوفی بصری است که با دوربینش به جنگ هرج‌ومرج هستی می‌رود.

در کنار او، سایهٔ حضور کلاوس کینسکی، بازیگر نقش اصلی فیتزکارالدو، حس می‌شود (هرچند مستند بیشتر بر هرتسوک تمرکز دارد). کینسکی با رفتارهای انفجاری و غیرقابل پیش‌بینی‌اش، تنش موجود در صحنه را دوچندان می‌کرد. رابطه پرفرازونشیب این دو و تعامل آن‌ها با بومیان آمازون، لایه‌ای دیگر از پیچیدگی به مستند می‌افزاید. مستند نشان می‌دهد که چگونه هرتسوک مجبور بود میان مدیریت خشم کینسکی، راضی نگه داشتن بومیان و غلبه بر موانع فیزیکی، تعادلی غیرممکن ایجاد کند.

مستند Burden of Dreams به سندی تکان‌دهنده از بازتولید روابط استعماری در بستر هنر مدرن تبدیل می‌شود. حضور گروه فیلمسازی غربی به رهبری هرتسوک در میان قبایل بومی آمازون آینه‌ای تمام‌نما از همان جاه‌طلبی‌های تاریخیِ استعمارگران اروپایی است؛ با این تفاوت که این بار به‌جای طلا یا کائوچو، «تصویر» استخراج می‌شود

مستند روایتی کرونولوژیک از چهار سال تولید طاقت‌فرسای «فیتزکارالدو» ارائه می‌دهد. بلنک با هوشمندی، مصاحبه‌های هرتسوک را که در آن‌ها با لحنی فیلسوفانه و گاه ناامیدانه دربارهٔ وضعیت موجود صحبت می‌کند، با تصاویری از گل‌ولای، ماشین‌آلات خراب و چهره‌های خسته خدمه تدوین می‌کند. این تضاد میان ایده‌آل‌های ذهنی کارگردان و واقعیت خشن محیط، موتور محرک درام مستند است. ساختار مستند به گونه‌ای است که مخاطب گام‌به‌گام شاهد فرسایش تدریجی امید و انرژی گروه است، اما همزمان مسحور پافشاری دیوانه‌وار هرتسوک می‌شود.

لس بلنک با مستند Burden of Dreams خواسته یا ناخواسته، تبدیل به زبان نقدی بر روابط استعماری می‌شود. حضور گروه فیلمسازی غربی در میان بومیان آمازون و استفاده از آن‌ها به عنوان نیروی کار ارزان برای جابه‌جایی کشتی، پرسش‌های اخلاقی جدی ایجاد می‌کند. مستند نشان می‌دهد که چگونه تنش‌های میان قبایل محلی و حتی تهدید به مرگ از سوی برخی گروه‌ها، بر روند تولید سایه افکنده بود. بلنک با نمایش زندگی روزمره و آیین‌های بومیان در حاشیه تولید فیلم، تضاد میان جهان‌بینی آن‌ها و جاه‌طلبی غربی هرتسوک را برجسته می‌سازد.

مستند Burden of Dreams ناخواسته و شاید اجتناب‌ناپذیر، به سندی تکان‌دهنده از بازتولید روابط استعماری در بستر هنر مدرن تبدیل می‌شود. حضور گروه فیلمسازی غربی به رهبری هرتسوک در میان قبایل بومی آمازون (مانند آگوارونا و ماچیگوئنگا)، آینه‌ای تمام‌نما از همان جاه‌طلبی‌های تاریخیِ استعمارگران اروپایی است؛ با این تفاوت که این بار به جای طلا یا کائوچو، «تصویر» استخراج می‌شود.

بلنک با هوشمندی، تضاد میان «دستمزد ناچیز» بومیان و «هزینه‌های گزاف» تولید فیلم را به تصویر می‌کشد. درحالی‌که هرتسوک از «خلق رؤیا» سخن می‌گوید، بومیان در گل‌ولای و زیر فشار فیزیکی طاقت‌فرسا برای جابجایی کشتی ۳۲۰ تنی کار می‌کنند. صحنه‌هایی که در آن بومیان با بدن‌های برهنه و ابزارهای ابتدایی در حال کشیدن کشتی هستند، یادآور تصاویر تاریخیِ برده‌داری و کار اجباری در دوران استعمار است. بلنک این صحنه‌ها را بدون نریشن توضیحی نشان می‌دهد تا تصویر خود گویای خشونت نهفته در این رابطه باشد.

تنش‌های فرهنگی و تهدید به مرگ

مستند نشان می‌دهد که حضور گروه فیلمسازی، تعادل شکننده میان قبایل محلی را برهم می‌زند. درگیری‌های داخلی میان بومیان بر سر همکاری یا عدم همکاری با «سفیدپوستان»، به تهدیدهای جدی و حتی آتش زدن کمپ فیلمسازی منجر می‌شود. هرتسوک، در مقام کارگردان-خدا (Director-God)، خود را محق می‌داند که برای تحقق هنرش، این ریسک‌ها را به جان بخرد؛ اما بلنک با نمایش چهره‌های نگران و مسلح بومیان، این سؤال اخلاقی را مطرح می‌کند: آیا هنر ارزش به خطر انداختن جان انسان‌هایی را دارد که سهمی در افتخار نهایی آن ندارند؟

تقابل جهان‌بینی‌ها

یکی از درخشان‌ترین لایه‌های انتقادی فیلم، نمایش تفاوت بنیادین در درک جهان است. برای هرتسوک، جنگل مکانی «خصمانه» و «ناتمام» است که باید مغلوب اراده انسان شود. اما دوربین بلنک، بومیان را در لحظات آرامش، در حال ساختن نوشیدنی «ماساتو» (Masato) یا خندیدن به پوچیِ تلاش‌های گروه فیلمسازی نشان می‌دهد. این تصاویر نشان می‌دهند که بومیان نه تنها قربانیان منفعل نیستند، بلکه با نگاهی انتقادی و گاه تمسخرآمیز به جنونِ «مرد سفیدپوست» می‌نگرند. برای آن‌ها، جابه‌جایی کشتی، حماسه نیست، عملی بیهوده و مضحک است.

از این منظر، لس بلنک با حفظ فاصله انتقادی خود، Burden of Dreams را به کیفرخواستی علیه «استعمار فرهنگی» تبدیل می‌کند. او نشان می‌دهد که حتی هنر متعالی نیز می‌تواند بر پایه‌های استثمار بنا شود و دوربین مستند، وظیفه دارد این هزینه‌های نامرئی را مرئی کند. هرتسوک می‌خواهد کشتی را از کوه رد کند تا ناممکن را ممکن سازد، اما بلنک نشان می‌دهد که زیر بدنه این کشتی، شانه‌های خسته کسانی قرار دارد که هیچ‌گاه بر فرش قرمز کن قدم نخواهند زد.

ساختار روایتی: از مشاهده‌گری بی‌طرف تا دیالکتیک پنهان

ساختار روایتی «بارِ رؤیاها» در نگاه اول شبیه به یک مستند پشت‌صحنه سنتی به نظر می‌رسد که روند خطی تولید فیلم «فیتزکارالدو» را دنبال می‌کند؛ از مراحل پیش‌تولید و انتخاب بازیگر تا درگیری‌های لجستیکی و پایان فیلمبرداری. اما در عمق، کارگردان اثر ساختاری بسیار هوشمندانه و چندلایه طراحی کرده که فراتر از گزارشگری صرف است.

روایت موازی و تضادها: بلنک روایت را بر پایه تضادهای بنیادین بنا می‌کند. او به طور مداوم میان «آرمان‌گرایی فلسفی هرتسوک» و «واقعیت خشن و مادی جنگل» رفت‌وبرگشت می‌کند. درحالی‌که هرتسوک با جملاتی شاعرانه و نیهیلیستی از «ناهمگونی کائنات» و «قتل‌عام طبیعی» سخن می‌گوید، بلنک بلافاصله کات می‌زند به تصاویری از زیبایی‌های خیره‌کننده طبیعت، حشرات، و زندگی آرام بومیان. این تدوین دیالکتیکی، بدون نیاز به نریشن انتقادی، ادعاهای هرتسوک را به چالش می‌کشد و به مخاطب اجازه می‌دهد خود قضاوت کند که آیا جنگل واقعاً «فحشایی عظیم» است یا سیستمی زنده که مورد تهاجم قرار گرفته است.

حذف مؤلف و حضور نامرئی: برخلاف مستندهای تعاملی که فیلمساز در آن حضور فیزیکی دارد، بلنک خود را پشت دوربین پنهان می‌کند. اما حضور او در «انتخاب لحظات» کاملاً محسوس است. او تصمیم می‌گیرد دوربین را روی چهره‌های خسته خدمه، نگاه‌های خیره بومیان و لحظات سکوت طولانی نگه دارد. این ساختار روایی «مشاهده‌گرانه»، تنش موجود در صحنه را نه از طریق کلام، که از طریق اتمسفر منتقل می‌کند.

استفاده از نریشن به عنوان لنگرگاه: نریشن فیلم (با صدای کندیس لافلین) کارکردی صرفاً اطلاع‌رسانی دارد و لحنی کاملاً خنثی و خبری به خود می‌گیرد. این انتخاب آگاهانه است تا تضاد میان «لحن سرد و عینی راوی» و «آشوب و جنون بصری صحنه» برجسته شود. راوی توضیح می‌دهد که کشتی باید از کوه بالا برود، اما تصاویر نشان می‌دهند که این کار عملاً غیرممکن و خطرناک است.

لحن: شاعرانگی در دل هرج‌ومرج

همدلی قوم‌نگارانه (Ethnographic Empathy): بلنک که سابقهٔ طولانی در ساخت مستندهای موسیقیایی و فرهنگی دارد، حتی در میان آشوب تولید یک فیلم هالیوودی، نگاه انسان‌شناسانه خود را حفظ می‌کند. او با احترامی عمیق به بومیان «آگوارونا» و «ماچیگوئنگا» نگاه می‌کند. دوربین او به جای اینکه آن‌ها را صرفاً «کارگر» یا «اکسسوار صحنه» ببیند، بر آداب و رسوم، چهره‌ها و حتی لحظات تفریح آن‌ها (مثل درست کردن نوشیدنی ماساتو) تمرکز می‌کند. این لحن انسانی، کنتراست شدیدی با نگاه ابزاری هرتسوک به آن‌ها ایجاد می‌کند.

هرتسوک، در مقام کارگردان-خدا (Director-God)، خود را محق می‌داند که برای تحقق هنرش، این ریسک‌ها را به جان بخرد؛ اما بلنک این سؤال اخلاقی را مطرح می‌کند: آیا هنر ارزش به‌خطرانداختن جان انسان‌هایی را دارد که سهمی در افتخار نهایی آن ندارند؟

طنز سیاه و ابزوردیسم: بلنک با ظرافت تمام، جنبه‌های ابزورد و کمدی سیاه ماجرا را شکار می‌کند. صحنه‌ای که هرتسوک با جدیدت تمام در حال توضیح فلسفه خود است و ناگهان دوربین بلنک روی یک مورچه که برگی چند برابر خود را حمل می‌کند زوم می‌کند، نمونه‌ای از این طنز بصری است. این لحظات به مخاطب یادآوری می‌کنند که تمام این تلاش‌های عظیم انسانی، در برابر مقیاس طبیعت چقدر ناچیز است.

فاصله‌گذاری انتقادی: لحن فیلم هرگز به ستایش کورکورانه از «نبوغ هنرمند» نمی‌افتد. اگرچه بلنک همچون نگارنده این مطلب مجذوب اراده، هنر و پشتکار هرتسوک است، اما با لحنی سرد و مستندگونه، خطرات جانی و آسیب‌های محیط‌زیستی ناشی از تصمیمات او را ثبت می‌کند. او اجازه می‌دهد هرتسوک خود را افشا کند؛ وقتی هرتسوک می‌گوید «من حاضرم برای این فیلم بمیرم»، لحن فیلم این سؤال را مطرح می‌کند: «آیا حق داری دیگران را هم با خودت به کشتن بدهی؟»

سبک بصری بلنک در Burden of Dreams، برخلاف مستندهای ژورنالیستی که صرفاً بر ثبت اطلاعات تمرکز دارند، دارای یک کیفیت شاعرانه و «حسی» است. او از دوربین برای ضبط وقایع و البته برای خلق یک تجربه «غوطه‌ور‌کننده» در محیط جنگل استفاده می‌کند. دو عنصر کلیدی در زیبایی‌شناسی تصاویر او، «قاب‌بندی» و «عمق میدان» هستند.

قاب‌بندی: انسانیت در حاشیه و مرکز

قاب‌های دموکراتیک: بلنک اغلب از قاب‌بندی‌هایی استفاده می‌کند که سلسله‌مراتب معمول صحنه فیلمبرداری را می‌شکند. درحالی‌که در فیلم «فیتزکارالدو»، هرتسوک و بازیگران اصلی در مرکز توجه هستند، دوربین بلنک اغلب به حاشیه‌ها می‌رود. او قاب‌هایی را می‌بندد که در آن چهره‌های عرق‌کرده کارگران بومی، آشپزها یا حتی حشرات، هم‌ارز با کارگردان و ستارگان فیلم قرار می‌گیرند. این «تمرکززدایی» بصری، نوعی دموکراسی تصویری ایجاد می‌کند که در آن رنج یک کارگر بومی به اندازه دغدغهٔ هنری هرتسوک اهمیت پیدا می‌کند.

نزدیکی فیزیکی: قاب‌های بلنک اغلب بسیار نزدیک (Close-up) و صمیمی هستند. او از لنزهای تله‌فوتو برای دزدیدن تصاویر از دور استفاده نمی‌کند و در عوض با دوربین ۱۶ میلی‌متری خود به سوژه‌ها نزدیک می‌شود. این نزدیکی باعث می‌شود بافت پوست، قطرات عرق و نگاه‌های مستقیم افراد به دوربین، حسی از «لمس بصری» ایجاد کند که مشخصه سینمای اوست.

استفاده از عمق میدان: تضاد و بافت

فوکوس عمیق برای نمایش محیط: در نماهای لانگ‌شات که کشتی یا کمپ را نشان می‌دهد، بلنک اغلب از فوکوس عمیق استفاده می‌کند تا لایه‌های مختلف جنگل (پیش‌زمینه گیاهان، میان‌زمینه انسان‌ها و پس‌زمینه رودخانه و کوه) همزمان واضح باشند. این تکنیک بصری، انسان‌ها را در «بافت» درهم‌تنیده و خفه‌کننده جنگل محبوس نشان می‌دهد و بر ناتوانی آن‌ها در جدایی از محیط تأکید می‌کند.

فوکوس کم‌عمق برای انزوا: در مقابل، هنگام مصاحبه با هرتسوک یا نمایش لحظات تنهایی او، بلنک از عمق میدان کم استفاده می‌کند. در این نماها، چهرهٔ هرتسوک واضح است اما جنگل در پس‌زمینه به توده‌ای محو و سبز تبدیل می‌شود. این تمهید بصری، حس «بیگانگی» و «انزوای ذهنی» هرتسوک را القا می‌کند؛ گویی او در دنیای ذهنی خود محبوس است و ارتباطش با واقعیت اطراف (که محو شده) قطع شده است.

لایه‌بندی: بلنک استاد استفاده از لایه‌های بصری در قاب است. او اغلب چیزی را در پیش‌زمینه قاب (مثلاً شاخه درخت، شانه یک نفر یا بخشی از ماشین‌آلات) قرار می‌دهد تا مانعی بصری میان بیننده و سوژه ایجاد کند. این تکنیک، حس دزدکی نگاه کردن و حضور در دل جنگلی انبوه را تقویت می‌کند.

دوربین بلنک اغلب روی دست است، اما لرزش‌های آزاردهنده ندارد؛ بلکه حرکاتی نرم و سیال دارد که با ریتم موسیقی یا حرکت سوژه‌ها هماهنگ می‌شود. او به جای پن‌های سریع خبری، ترجیح می‌دهد دوربین را روی جزئیات نگه دارد و اجازه دهد سوژه‌ها وارد و خارج قاب شوند. این رویکرد صبورانه، به تماشاگر اجازه می‌دهد تا «اتمسفر» صحنه را استنشاق کند.

فیلم دستاوردی بزرگ در مستندسازی در شرایط سخت است. بلنک و گروهش در رطوبت و گرمای طاقت‌فرسای جنگل، تصاویری با کیفیت و شفافیت بالا ثبت کرده‌اند. تدوین فیلم با ریتمی متناسب با کندی و سنگینی پیشرفت پروژه «فیتزکارالدو» پیش می‌رود، اما هرگز خسته‌کننده نمی‌شود. استفاده از موسیقی بومی و صداهای طبیعی جنگل، فضاسازی صوتی دقیقی ایجاد می‌کند که حس محاصره شدن در طبیعت وحشی را به مخاطب منتقل می‌کند. صحنه‌های حذف‌شده از نسخهٔ نهایی فیلم اصلی (مثل صحنه‌های جیسون روباردز) که در مستند گنجانده شده‌اند، ارزش آرشیوی و تاریخی اثر را دوچندان می‌کنند.

ثبت لحظات ناب انسانی، چون نمایش بی‌واسطه استیصال، خشم و شادی‌های کوچک گروه سازنده در دل جنگل، پرتره روان‌شناختی عمیق که اجازه می‌دهد مخاطب مستقیماً با ذهنیت پیچیده و فلسفی هرتسوک بدون واسطه نریشن‌های توضیحی روبه‌رو شود و ارزش تاریخی که مستند سندی منحصربه‌فرد از روش‌های فیلمسازی آنالوگ و پرخطر است که دیگر در سینمای دیجیتال امروز دیده نمی‌شود، همگی از ویژگی‌های مثبت اثر هستند و از آن‌سوی و با نگاه به نقدهای وارده، تمرکز محدود بر بومیان که برخی منتقدان معتقدند فیلم می‌توانست صدای بیشتری به بومیان و دیدگاه آن‌ها درباره حضور گروه فیلمسازی بدهد، به جای اینکه آن‌ها را صرفاً پس‌زمینه داستان هرتسوک قرار دهد و عدم پرداختن به جزئیات فنی و اینکه فیلم بیشتر بر جنبه‌های انسانی و مدیریتی تمرکز دارد و شاید برای کسانی که به دنبال جزئیات تکنیکی جابه‌جایی کشتی هستند، کمتر راضی‌کننده باشد و همسویی نسبی با سوژه، علیرغم فاصله انتقادی، بلنک در نهایت با تحسین ضمنیِ پافشاری هرتسوک همراه می‌شود که ممکن است برخی جنبه‌های تاریک‌تر رفتار او را تلطیف کند، شاید کاستی‌های اثر باشند.

در پایان باید گفت مستند Burden of Dreams اثری ماندگار، الهام‌بخش و همزمان هولناک دربارهٔ ماهیت خلق هنری است. این فیلم هم پشت‌صحنه یک شاهکار سینمایی را نشان می‌دهد، هم خود به اثری مستقل و ارزشمند تبدیل شده است که پرسش‌هایی ابدی دربارٔه مرز جنون و نبوغ، و حق انسان برای تصرف در طبیعت مطرح می‌کند. لس بلنک با ثبت دقیق و هنرمندانه این «بارِ رؤیاها»، نشان می‌دهد که گاهی داستانِ ساخته شدنِ یک فیلم، از خودِ فیلم دراماتیک‌تر و آموزنده‌تر است.

نظرات