معرفی مستند Christmas Unwrapped | از آیین پگانی به جشن جهانی

دوشنبه 24 آذر 1404 - 19:00
مطالعه 9 دقیقه
معرفی مستند Christmas Unwrapped | از آیین پگانی به جشن جهانی
چگونه کریسمس از جشن خورشید رومی به بزرگ‌ترین جشن جهان تبدیل شد؟ مستند «کریسمس بدون پرده» پاسخ می‌دهد؛ بدون توطئه، بدون دفاع، فقط تاریخ.
تبلیغات

کریسمس بیش از آنکه یک تاریخ مذهبی باشد، حلقه‌ای است که دین، افسانه، تاریخ و سرمایه را به‌هم می‌بافد و هر سال در ۲۵ دسامبر، میلیاردها انسان را در یک رؤیای بصری و احساسی مشترک گرد می‌آورد. این جشن که در لایه رسمی‌اش، یادآور تولد مسیح است، طی قرن‌ها از مرزهای کلیسا عبور کرده و به زبان مشترکی برای خانواده، نور، هدیه و بازگشت به خانه تبدیل شده است. امروز چراغ‌های رنگارنگ، درخت‌های سروسبز و چهره شکم‌گنده بابانوئل، به اندازه صلیب و کلیسا، نمادهای شناخته‌شده این فصل هستند، و همین دوگانگی است که کریسمس را به موضوعی بی‌پایان برای کاوش تاریخی تبدیل کرده است.

از نگاه تاریخ‌نگاران، کریسمس محصول تلاقی است؛ جایی که آیین‌های میانه زمستان اروپای باستان، جشن‌های رومی چون ساتورنالیا و عبادت خورشید شکست‌ناپذیر، با تصمیم راهبردی کلیسای مسیحی برای تثبیت میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر به‌هم پیوسته‌اند. این تصمیم نه از روی تصادف، که از سیاست فرهنگی گرفته شد؛ کلیسا می‌خواست جشن‌های محبوب مردمی را به درون خود بکشد و لایه‌های پگانی را زیر پوشش مسیحی پنهان کند. نتیجه، جشنی چندلایه شد که هر دوره، آن را به‌شکلی تازه بازنویسی کرد و هر فرهنگ، بخشی از خود را در آن بازیافت.

در دوران مدرن، به‌ویژه از قرن نوزدهم، کریسمس چهره‌ای رمانتیک، خانوادگی و کودک‌محور به خود گرفت که ادبیات، نقاشی، موسیقی و سپس سینما، نقش اصلی در ساخت آن داشتند. درخت کاج در اتاق نشیمن، بابانوئل پیرمرد با ریش سفید، کارت‌های تبریک و هدایای زیر درخت، همه اختراعات این عصر هستند که از طریق رسانه و بازار، به «سنت» تبدیل شدند. امروز تنش میان معنای مقدس، لحظه خانوادگی و ماشین تبلیغاتی، همچنان در مرکز بحث درباره کریسمس قرار دارد و همین تنش است که این جشن را زنده و قابل مناقشه نگه می‌دارد.

معرفی مستند: حفاری تصویری در لایه‌های یک افسانه

مستند نسبتاً کوتاه Christmas Unwrapped: The History of Christmas، نگاهی تاریخی، انتقادی و درعین‌حال دلسوزانه به جشنی است که تقریباً هر انسان غربی —و بسیاری از انسان‌های شرقی— آن را تجربه کرده، اما کمتر کسی داستان ساخته‌شدنش را شنیده است. این مستند تلویزیونی که در سال ۱۹۹۷ از شبکه History پخش شد، با اجرای هری اسمیت و در قالب پنجاه دقیقه فشرده، سفری خطی از رومیان باستان تا فروشگاه‌های بزرگ قرن بیستم طی می‌کند. هدف سازنده تخریب ایمان نیست، روشن‌کردن این موضوع است که چگونه سنت‌ها همیشه در مذاکره‌اند؛ میان آسمان و زمین، میان کلیسا و بازار، میان خاطره و تبلیغ.

روایت از جشن‌های میانهٔ زمستان آغاز می‌شود؛ زمانی که روم باستان با ساتورنالیا و جشن «خورشید شکست‌ناپذیر»، شب‌های یلدایی را به شادی و وارونگی اجتماعی می‌گذراند. سپس به تصمیم کلیسای اولیه برای قرار دادن میلاد مسیح بر ۲۵ دسامبر می‌رسد و نشان می‌دهد این انتخاب بیش از آنکه الهی باشد، سیاسی بود؛ راهی برای جذب مردمانی که به جشن عادت داشتند. مستند سپس به شمال اروپا می‌رود؛ به سرزمین‌هایی که در آن‌ها یول، آتش‌افروزی چوب یول‌لاگ و اودین شب‌پرواز، بخش‌هایی از تصویر بابانوئل آینده را شکل دادند. در ادامه، لحظه‌ای ویکتوریایی به‌عنوان نقطه عطف معرفی می‌شود؛ جایی که چارلز دیکنز با «سرود کریسمس» و شعر «شبی پیش از کریسمس»، کریسمس را از آیین مذهبی به رمان عاطفی و داستان کودکان تبدیل کرد. و سرانجام، قرن بیستم؛ قرنی که تبلیغات، فروشگاه‌های زنجیره‌ای و سینما، چهره جهانی و تجاری امروز این جشن را ساختند.

ساختار روایی: تاریخ به‌مثابه مونتاژ

مستند «کریسمس بدون پرده: تاریخچهٔ کریسمس» در فرم، مستندی کاملاً تلویزیونی است؛ اما در زبان، هوشمند و منضبط. ساختار خطی-زمانی به مخاطب اجازه می‌دهد مسیر را دنبال کند، اما تدوین به‌گونه‌ای است که تاریخ را نه به‌صورت سند خشک، بلکه به‌مثابه روایتی بصری و چندلایه تجربه کنیم. مستند با آرشیو زنده می‌ماند: از کلیپ‌های «زندگی شگفت‌انگیز است» تا تصاویر قدیمی کارت‌های پستال کریسمس، از نقاشی‌های قرون وسطایی تا انیمیشن‌های دیزنی، همه در خدمت یک ایده مرکزی: این‌که رسانه خودش هم سازنده سنت است، نه فقط بازتاب‌کننده آن. تاکینگ‌هدها —تاریخ‌دانان، الهی‌دانان و فولکلورشناسان— به‌جای آن‌که به تدریس بنشینند، صدایی برای روایت می‌شوند؛ روایتی که بین تحلیل و تصویر، بین مفهوم و احساس، تعادلی ظریف دارد.

ریتم مستند هرگز خسته‌کننده نمی‌شود؛ هر چند دقیقه یک‌بار یک ایدهٔ تازه، یک نماد تازه، یک تصویر تازه وارد صحنه می‌شود. از ساتورنالیا به اودین، از یول‌لاگ به درخت کریسمس، از قدیس نیکولاس به بابانوئل کوکاکولا، مسیر هرگز خطی نیست، لایه‌لایه و برگشت‌پذیر است؛ همان‌طور که خود سنت‌ها هستند. اقتصاد روایی، یکی از قوت‌های اصلی اثر است؛ به‌جای گم‌شدن در جزئیات، مستند چند نقطه کلیدی را برمی‌گزیند و آن‌ها را عمیق می‌کند، تا بیننده هم بفهمد و هم احساس کند.

نمادشناسی: از یول‌ لاگ تا کوکاکولا

یکی از درخشان‌ترین بخش‌های مستند حفاری در ریشه نمادهاست؛ نمادهایی که امروز بدیهی به نظر می‌رسند، اما تاریخی پیچیده و چندریشه دارند. درخت سرو سبز، که امروز محوریت بصری کریسمس را دارد، ریشه در آیین‌های ژرمنی دارد؛ سمبلی از حیات در میانه زمستان، از مقاومت سبز در برابر سفیدی و سیاهی برف. یول‌لاگ —چوبی که در شب یلدا می‌سوخت تا خانه را گرم کند و ارواح را دور نگه دارد— حالا به شکل کیک شکلاتی و تزیینی دیجیتال بازمانده است. هدیه‌دادن، که امروز هستهٔ کریسمس مدرن است، از آداب رومی آغاز شد و سپس در قرون وسطی به رسم کلیسایی بخشیدن به فقرا تبدیل شد، تا در قرن نوزدهم چهره امروزی‌اش —تبادل هدیه زیر درخت— را بگیرد.

مستند Christmas Unwrapped: The History of Christmas آگاهانه وارد بحث جنجالی «پگانی بودن ریشه‌های کریسمس» می‌شود، اما از موضع‌گیری ایدئولوژیک فاصله می‌گیرد و نشان می‌دهد که بسیاری از نمادها و آیین‌های کریسمس، پیش از مسیحیت وجود داشته‌اند، اما این را نه به‌عنوان «افشای توطئه»، بلکه به‌عنوان فرآیند طبیعی تاریخ دین ارائه می‌دهد

اما مهم‌تر از همه، بابانوئل است؛ چهره‌ای که امروز همه‌جا هست، اما کسی نمی‌داند از کجا آمده. مستند مسیر او را به‌دقت دنبال می‌کند: از اودین نورسی که شب‌ها با اسب هشت‌پا در آسمان می‌تاخت و به کودکان هدیه می‌داد، تا «پدر کریسمس» انگلیسی و قدیس نیکولاس مسیحی، و سپس به نسخهٔ آمریکایی «سانتا کلاوس» که در دهه ۱۸۲۰ با شعر «شبی پیش از کریسمس» استانداردسازی شد. این شعر جزئیاتی چون سورتمه از دودکش، گوزن‌های پرنده، کیسه هدیه و حتی شکم گرد بابانوئل را ثبت کرد و تبدیل به کانون تصویری جمعی کرد. و بالأخره، کوکاکولا در دهه ۱۹۳۰ با کمپین تبلیغاتی خود، لباس قرمز و سفید بابانوئل را به یونیفورم جهانی او تبدیل کرد و او را از چهره‌ای محلی به نماد کالایی بین‌المللی بدل ساخت.

ریتم، تدوین و اقتصاد روایی: تاریخ در پنجاه دقیقه

علی‌رغم پوشش بیش از دو هزار سال تاریخ، مستند هرگز در حجم گم نمی‌شود و این به‌لطف ریتم هوشمندانه تدوین است. هر بخش تاریخی با یک کلیپ آرشیوی، یک نقل‌قول، یک نما از نقاشی یا یک لحظه سینمایی همراه می‌شود و این مونتاژ موازی میان گفتار و تصویر، باعث می‌شود اطلاعات تاریخی به تجربه بصری تبدیل شود. تاکینگ‌هدها نیز به‌صورت کوتاه و برنده استفاده می‌شوند؛ هر کارشناس فقط یک ایده را بیان می‌کند و سپس کنار می‌رود تا مخاطب فرصت هضم داشته باشد.

اقتصاد روایی در گزینش نمونه‌ها نیز مشهود است؛ مستند به‌جای انباشت جزئیات، چند نقطه عطف کلیدی را انتخاب می‌کند و آن‌ها را عمیق می‌کاود: ساتورنالیا، تصمیم پاپ ژولیوس، شعر کلمنت کلارک مور، رمان چارلز دیکنز، و تبلیغات کوکاکولا. این نقاط، محورهایی می‌شوند که بیننده می‌تواند دورشان داستان بزرگ‌تر را بسازد و درعین‌حال، احساس کند که اطلاعات قابل‌مدیریت و قابل‌فهم است. تدوین همچنین از سکوت و فاصله استفاده می‌کند؛ گاهی یک نمای بلند از کلیسای قرون‌وسطایی یا یک صحنه آرام از فیلم «زندگی شگفت‌انگیز است»، فضا را باز می‌کند تا بیننده نفس بکشد.

نسبت با گفتمان «ریشه‌های پگانی»: بدون توطئه، بدون دفاع

مستند Christmas Unwrapped: The History of Christmas آگاهانه وارد بحث جنجالی «پگانی بودن ریشه‌های کریسمس» می‌شود، اما از موضع‌گیری ایدئولوژیک فاصله می‌گیرد و نشان می‌دهد که بسیاری از نمادها و آیین‌های کریسمس، پیش از مسیحیت وجود داشته‌اند، اما این را نه به‌عنوان «افشای توطئه»، بلکه به‌عنوان فرآیند طبیعی تاریخ دین ارائه می‌دهد. کلیسای اولیه برای بقا و گسترش، باید با فرهنگ‌های محلی مذاکره می‌کرد و جشن‌های محبوب را جذب می‌کرد، نه حذف.

این رویکرد تماشاگر را از دوگانۀ سادۀ «یا کاملاً مسیحی، یا کاملاً پگانی» خارج می‌کند و کریسمس را به‌مثابه سنتی چندریشه، پویا و تاریخی تصویر می‌کند. همچنین می‌بینیم که «اصالت» مفهومی ساده‌انگارانه است؛ سنت‌ها نه در خلوص، که به‌واقع در تداوم و بازاختراع قدرت دارند. اودین و قدیس نیکولاس هر دو می‌توانند در کنار هم در چهره بابانوئل باشند، بدون آن‌که یکی دیگری را ابطال کند، چون این چهره محصول لایه‌لایه شدن است، نه جایگزینی.

نگاه مردم‌نگارانه: خانواده، بازار و احساس

وقتی مستند به قرن نوزدهم و بیستم می‌رسد، کیفیت روایت تغییر می‌کند؛ از تاریخ الهیات و آیین، وارد قلمرو جامعه‌شناسی، مردم‌نگاری و اقتصاد سیاسی می‌شود. این‌جا دیگر موضوع، دین نیست، خانواده است؛ خانواده‌‌های شهری که در اتاق نشیمن دور درخت کریسمس جمع می‌شود و کودکان زیر درخت منتظر هدیه‌اند. از تصویر «سنتی» می‌گذریم و به اختراع قرن نوزدهم می‌رسیم؛ محصول تغییرات اقتصادی (انقلاب صنعتی، شهرنشینی)، تغییرات فرهنگی (رمانتیسیسم، تأکید بر کودک) و ادبیات عامه‌پسند (دیکنز، شعر کریسمس).

اما لایۀ بعدی بازار است؛ ظهور فروشگاه‌های بزرگ، تبلیغات و صنعت سرگرمی که کریسمس را به فصل اوج مصرف تبدیل کردند. مستند این پیوند میان احساسات صمیمی و ماشین سرمایه‌داری را بدون لحن اخلاقی کنار هم می‌گذارد و به بیننده اجازه می‌دهد خودش تصمیم بگیرد که «کریسمس واقعی» کجاست. آیا در کلیسا؟ در خانواده؟ در بازار؟ یا شاید در همه این‌ها به‌طور همزمان؟ مستند جواب نمی‌دهد، اما جای پرسش را باز می‌گذارد.

مخاطب هدف و کارکرد آموزشی

مستند «کریسمس بدون پرده: تاریخچهٔ کریسمس» برای مخاطب عام شبکه History ساخته شده است؛ خانواده‌ها، معلمان، دانش‌آموزان و کسانی که کنجکاوند بدانند چرا چنین است؟ زبان ساده، ساختار بخش‌بندی‌شده و استفاده از تصاویر آشنا، آن را به ابزاری مناسب برای آموزش غیررسمی تاریخ دین و فرهنگ تبدیل می‌کند. و البته، حضور پژوهشگران معتبر و اشاره به منابع علمی، باعث می‌شود مستند از سطح صرفاً سرگرم‌کننده فراتر برود و به بحث جدی دست یابد. نگاهی که سازندهٔ اثر دارد می‌تواند لایه‌های یک سنت را باز کند و بپرسد «چرا این‌طوری؟» و «از کجا آمده؟» بدون آن‌که لزوماً سنت را ویران کند. این همان نوع سواد تاریخی-فرهنگی است که برای شهروند مدرن لازم است؛ توانایی باور و شک همزمان، توانایی شرکت و مشاهده، توانایی عشق به سنت و سؤال از آن و زیر سؤال بردن آن .

جایگاه مستند در تاریخ روایت‌های کریسمسی

مستند Christmas Unwrapped: The History of Christmas را می‌توان در کنار کتاب‌ها و پژوهش‌های انسان‌شناختی دهه‌های ۹۰ و ۲۰۰۰ درباره کریسمس قرار داد که می‌کوشیدند این جشن را نه به‌مثابه حقیقت دینی یا افسانه عامیانه، بلکه به‌عنوان پدیده‌ای جهانی، چندلایه و قابل‌مطالعه ببینند. برای بسیاری از مخاطبان تلویزیونی، این مستند نخستین مواجهه جدی با این ایده بود که کریسمس «همیشه این‌گونه نبوده» و تاریخ آن پر از مذاکره است میان باور دینی، سیاست کلیسایی، فرهنگ ملی و بازار.

به همین دلیل، هنوز هم در فهرست‌ها و بحث‌های آنلاین به‌عنوان یکی از منابع کلاسیک آشنایی با تاریخ کریسمس ارجاع داده می‌شود. در حافظه تصویری این موضوع، نقطهٔ مرجعی است؛ جایی که مخاطب برای اولین بار می‌فهمد که چرا درخت کریسمس سبز است، چرا بابانوئل قرمز می‌پوشد، چرا هدیه می‌دهیم، و چرا همه این‌ها را «طبیعی» فرض کرده‌ایم. مستند این «طبیعی بودن» را خدشه‌دار نمی‌کند، بلکه تاریخی‌اش می‌کند؛ و تاریخی‌کردن، نوعی احترام است به سنتی که هنوز زنده است.

نظرات