معرفی مستند Orwell: 2+2=5 | از بیگ برادر تا بیگ‌ دیتا

دوشنبه 1 دی 1404 - 19:00
مطالعه 17 دقیقه
معرفی مستند Orwell: 2+2=5 | از بیگ برادر تا بیگ‌ دیتا
مستند Orwell: 2+2=5 نشان می‌دهد «۱۹۸۴» جرج اورول، دیگر فقط رمان نیست؛ در عصر نظارت دیجیتال و واقعیت‌های بدیل، به دستور زبان جهان امروز تبدیل شده است.
تبلیغات

جرج اورول، برای بسیاری از ما، فقط نام نویسنده رمانی مشهور نیست؛ او به یک واحد سنجش واقعیت سیاسی تبدیل شده است. رمانی مانند «۱۹۸۴» دیگر صرفاً یک اثر ادبی نیست، بلکه واژگانی به ما داده تا جهان پیرامون‌مان را توصیف کنیم: «برادر بزرگ»، «جرمِ فکر»، «دوگانه‌انگاری»، «اتاق ۱۰۱» و آن معادله کابوس‌وار: ۵=۲+۲. اورول با تشخیص این‌که قدرت مدرن فقط بدن‌ها را کنترل نمی‌کند، ذهن‌ها، زبان و حافظه را نیز مهندسی می‌کند، در نیمهٔ قرن بیستم آینده‌ای را نوشت که امروز، در میانه الگوریتم‌ها، اخبار جعلی و جنگ‌های روایت، بیش از هر زمان دیگری آشنا به نظر می‌رسد.

دو رمان «مزرعه حیوانات» و «۱۹۸۴» جرج اورول در واقع ستون فقرات فکری مستند Orwell: 2+2=5 هستند؛ دو آثار ادبی که به‌عنوان هشدارهای سیاسی، امروز دوباره خوانده می‌شوند. «مزرعه حیوانات» (۱۹۴۵) یک فابل سیاسی است که در قالب داستان حیوانات یک مزرعه، روند انقلاب، فساد قدرت و استحاله آرمان‌ها را به تصویر می‌کشد؛ حیوانات انسان را سرنگون می‌کنند تا جامعه‌ای برابر بسازند، اما خوک‌ها به‌تدریج همان استبدادی می‌شوند که قرار بود براندازند و جملهٔ معروف «همه حیوانات برابرند، اما بعضی برابرترند» عصارهٔ نقد اورول به توتالیتاریسم و انقلاب‌های مصادره‌شده است. این رمان برای مستند، نقطهٔ ورود به این ایده است که چگونه ساختار قدرت، حتی در نامِ برابری و عدالت، می‌تواند به بازتولید همان نابرابری‌های پیشین منجر شود؛ الگوی سیاسی‌ای که فیلم آن را در رژیم‌های قرن بیستم و اشکال نرم‌تر اقتدار امروز دوباره ردیابی می‌کند.

رمان «۱۹۸۴» (۱۹۴۹) این خط فکری را به منطقه‌ای بسیار تیره‌تر می‌برد: جهانی که در آن حزب تمامیت‌خواه با نظارت همه‌جانبه، پروپاگاندا، بازنویسی تاریخ و مفهوم «جرمِ فکر» علاوه بر رفتار، خود واقعیت را انحصاری می‌کند. برادر بزرگ، تله‌اسکرین، پلیس فکر و شعارهایی مانند «جنگ، صلح است» یا «آزادی، بردگی است»، همه دستگاهی را می‌سازند که در آن حقیقت، نه حتی واقعیت که حقیقت، چیزی جز آن‌چه قدرت می‌گوید نیست. مستند Orwell: 2+2=5 دقیقاً بر بستر همین دو رمان بنا شده است: از «مزرعه حیوانات» منطق لغزش انقلاب به دیکتاتوری و از «۱۹۸۴» منطق مهندسی حقیقت و نظارت را وام می‌گیرد، سپس با مونتاژ تصویرهای امروز —از اقتدارگرایی عریان تا سرمایه‌داری نظارتی و جنگ روایت‌ها— نشان می‌دهد چرا این دو اثر، دلیل اصلی و موجه برای بازگشت به اورول در قالب یک فیلم جستاری بلند هستند.

مستند Orwell: 2+2=5 از «مزرعه حیوانات» منطق لغزش انقلاب به دیکتاتوری و از «۱۹۸۴» منطق مهندسی حقیقت و نظارت را وام می‌گیرد، سپس با مونتاژ تصویرهای امروز، نشان می‌دهد چرا این دو اثر، دلیل اصلی و موجه برای بازگشت به اورول در قالب یک فیلم جستاری بلندند

مستند Orwell: 2+2=5 تازه‌ترین تلاش سینمای مستند برای بازخوانی این میراث است؛ اثری ۱۱۹ دقیقه‌ای به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی رائول پک، فیلم‌ساز سیاسی‌محور و خالق I Am Not Your Negro. پک در همکاری مستقیم با Orwell Estate و با صدای دیمین لوئیس در نقش اورول، زندگی، نوشته‌ها و هشدارهای او را با جهان امروز پیوند می‌زند؛ جهانی که در آن، حقیقت هم زیر سؤال می‌رود و هم به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده بازنویسی می‌شود. عنوان فیلم، مستقیماً به همان لحظه هولناک رمان «۱۹۸۴» اشاره دارد که در آن، شکنجه‌گر حزب از وینستون اسمیت می‌خواهد بپذیرد ۲+۲ می‌تواند ۵ باشد؛ لحظه‌ای که به تعبیر منتقدان، «متافیزیک فاشیسم» را عریان می‌کند: جایی که قدرت نه فقط بدن، که خودِ واقعیت را تصاحب می‌کند.

پیش از معرفی اثر بگوییم که مستند Orwell: 2+2=5 از همان ابتدا تکلیفش را روشن می‌کند: این فیلم یک مستند «بی‌طرف» به معنای خنثی تلویزیونی نیست؛ از دل تجربهٔ کارگردانی می‌آید که زیر دیکتاتوری بزرگ شده و امروز خطر اقتدارگرایی راست‌گرا، پوپولیسم و سرمایه‌داری نظارتی را هدف گرفته است. همین انتخاب، به اثر وزنی اخلاقی می‌دهد، اما هم‌زمان آن را در موقعیت سوگیری روشن قرار می‌دهد؛ در بخش‌هایی، نقشه نیروهای اقتدارگرا عملاً عمدتاً به راست سیاسی، رهبران پوپولیست، ترامپیسم و چهره‌های مشخصی در اروپا و آمریکا تقلیل پیدا می‌کند و ساختارهای سلطه‌ای که از دل لیبرالیسم، دولت‌های «میانه‌رو» یا حتی تکنوکراسی بیرون می‌آیند کمتر به همان شدت و صراحت زیر تیغ می‌روند. این تمرکز، برای بسیاری از تماشاگران همراه‌کننده و حتی ضروری است، اما از منظر تحلیلی، خطر آن است که منطق اورولیِ قدرت و دستکاری حقیقت به «مشکل یک جناح» فروکاسته شود، نه ویژگی ساختاری قدرت مدرن. 

پک مستندش را روی نقطه‌ای بسیار خاص از زندگی اورول لنگر می‌اندازد: سال‌های پایانی عمر، وقتی او در انزوای جزیره جورا در حال نوشتن «۱۹۸۴» است و همزمان با بیماری در آن دوران کشنده سل مبارزه می‌کند. روایت اصلی با خوانش بخش‌هایی از دفترچه‌ها، نامه‌ها و دست‌نوشته‌های همان دوره پیش می‌رود؛ متونی که دیمین لوئیس با لحنی سرد، دقیق و درعین‌حال شکننده اجرا می‌کند. این صدا، «منِ» اورول را به‌عنوان شخصیت محوری فیلم می‌سازد؛ اما پک آن را در خلأ رها نمی‌کند، بلکه دائماً با تصاویر آرشیوی و نماهای امروز قطع می‌زند.

ساختار مستند خطی به معنای کلاسیک نیست؛ بیشتر شبیه «فیلم جستاری» بوده که میان زمان‌ها در رفت‌وآمد است: از برمه تحت استعمار بریتانیا، به اسپانیای جنگ داخلی، به لندن بمباران‌شده، و ناگهان، به تصاویر معاصر از حمله به کاپیتول، جنگ اوکراین یا حضور رهبران پوپولیست روی استیج. این پرش‌های زمانی، بافتی می‌سازند که در آن، اورول دیگر «نویسنده یک دوره» نیست، یک لنز تحلیلی سیال است که روی هر موقعیت سیاسی امروز می‌نشیند. روایت دائماً به ۵=۲+۲ بازمی‌گردد؛ نه فقط به‌عنوان شعار، که در کلامی به‌عنوان فرمولِ تسلیمِ واقعیت: این‌که چگونه قدرت می‌کوشد ما را قانع کند چیزهایی را «بدانیم» که می‌دانیم دروغ‌اند.

روایت دائماً به ۵=۲+۲ بازمی‌گردد؛ نه فقط به‌عنوان شعار، که در کلامی به‌عنوان فرمولِ تسلیمِ واقعیت: این‌که چگونه قدرت می‌کوشد ما را قانع کند چیزهایی را «بدانیم» که می‌دانیم دروغ‌اند

پک در این فیلم، همان گرایش زیبایی‌شناختی خود در I Am Not Your Negro را ادامه می‌دهد: ترکیب فوتیج آرشیوی، سینمای داستانی، خبر، و نماهای ساختۀ جدید در یک فضای بصری یکپارچه. تصاویر سیاه‌وسفید از قرن بیستم، با نماهای دیجیتالی و ویدئوهای موبایلی امروز کنار هم می‌نشینند و این حس را ایجاد می‌کنند که تاریخ امری دور نیست، سطحی است که دائماً روی حال حاضر سر می‌خورد. در برخی سکانس‌ها، فیلم از هوش مصنوعی و دستکاری دیجیتال تصویر استفاده می‌کند تا خود موضوع «حقیقت دستکاری‌شده» را به‌صورت فرمال نیز وارد اثر کند؛ انتخابی که برخی منتقدان آن را هم‌زمان خلاقانه و گاه ناهمگون توصیف کرده‌اند.

در سطح صدا، دو لایه مهم وجود دارد: صدای دیمین لوئیس به‌عنوان اورول که متن‌ها را اجرا می‌کند، بدون ناله و اغراق، با یک خونسردی بریتانیایی آشنا که در آن زخمی پنهان است. و طراحی صدای پرتنش و موسیقی مینیمال که به قول برخی نقدها، «آگاهانه بلند و خشن» است تا خشونت نمادین مورد بحث را در سطح حسی نیز منتقل کند. این دو لایه صدا، همراه با مونتاژ تصاویری از جنگ، تظاهرات، اتاق‌های سرور و تبلیغات، احساس محاصره می‌سازند؛ گویی تماشاگر در همان اتاق ۱۰۱ نشسته و ناچار است با هجوم تصویر و شعار دست‌وپنجه نرم کند.

جدای از روایت زندگی اورول؛ سازنده در اصل، رساله‌ای تصویری دربارهٔ مفاهیمی که او ابداع یا برجسته کرد را به‌ تصویر می‌کشد. تعدادی از این محورهای کلیدی عبارت‌اند از:

دابل‌ثینک (Doublethink): توانایی نگه‌داشتن دو گزاره متضاد و باور به هر دو. مستند این مفهوم را از دل «۱۹۸۴» بیرون می‌کشد و آن را در زبان سیاست‌مداران، رسانه‌های حزبی و تبلیغات امروز ردیابی می‌کند؛ از «جنگ برای صلح» تا روایت‌های متضاد دربارهٔ وقایع عینی.

نیو‌اسپیک (Newspeak): فقیرسازی عمدی زبان برای فقیرسازی فکر. پک با نمایش شعارها، هشتگ‌ها، تکیه‌کلام‌های پوپولیستی و برچسب‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد چگونه سیاست معاصر، گفتمان را به بسته‌های کوچک احساسی تقلیل می‌دهد.

جرمِ فکر (Thoughtcrime): این ایده که خطای واقعی، نه در عمل، که در ذهن رخ می‌دهد. مستند، آن را در نظارت دیجیتال، داده‌کاوی، الگوریتم‌ها و اقتصاد توجه امروز امتداد می‌دهد؛ جایی که «حرکت‌های ذهنی» ما از طریق کلیک‌ها، جست‌وجوها و مکث‌ها ردیابی می‌شود.

۵=۲+۲: اوج تسلط قدرت بر واقعیت. فیلم این تصویر را به جنگ عراق، روایت‌های رسمی دربارهٔ جنگ اوکراین، تحریف حمله ۶ ژانویه به کنگره آمریکا و تبلیغات اقتدارگرایانه در نقاط مختلف جهان وصل می‌کند؛ جایی که دولت‌ها و رهبران از مردم می‌خواهند چیزی را «واقعی» بدانند که خلاف بداهت تجربهٔ شخصی است.

در همه این موارد، پک سعی نمی‌کند فقط «نمونه» پیدا کند؛ بلکه تلاش می‌کند الگو نشان دهد: الگویی از تغییر حقیقت به «ماده خامی» در دست قدرت.

در سطح پرتره، مستند تصویری رمانتیک یا قدیسانه از اورول ارائه نمی‌دهد. برعکس، او را انسانی نشان می‌دهد که دائماً در حال مواجهه با تناقض‌های خودش است: روشنفکر انگلیسیِ طبقه متوسط که در جوانی برای امپراتوری در برمه کار می‌کند، بعد در اسپانیا علیه فاشیسم می‌جنگد، و تا آخر عمر با میراث طبقاتی و امپریالیستی خود درگیر می‌ماند. نقدها اشاره کرده‌اند که فیلم شاید از «رازآمیزبودن» اورول کم می‌کند، چون بیش از حد او را در نقش تئوریسین ضدتمامیت‌خواهی فعلی به خدمت می‌گیرد. اما در مقابل، همین انتخاب، اورول را کارکردی و زنده نگه می‌دارد: چهرهٔ روی اسکناس ادبیات را فراموش کنید، به‌عنوان نویسنده‌ای که هنوز می‌تواند ابزار تحلیل دنیا را به دست ما بدهد یادش آورید.

فصل‌های مربوط به سال‌های پایانی زندگی او، وقتی با سل دست‌وپنجه نرم می‌کند و درعین‌حال «۱۹۸۴» را به پایان می‌برد، درخشان‌اند. این‌جا، جسد و متن به‌هم گره می‌خورند: مردی که ریه‌اش تسلیم می‌شود، اما قلمش هنوز در حال جنگ با دروغ است. پک با استفاده از نامه‌ها و دفترچه‌ها، این حس را منتقل می‌کند که «۱۹۸۴» فقط داستانی دربارهٔ آینده نیست، بلکه گزارش اضطراریِ مردی در حال مرگ دربارهٔ جهانی است که می‌بیند در حال شکل‌گیری است.

بخش مهمی از مستند به بازتولید الگوی فاشیسم و تمامیت‌خواهی در عصر ما اختصاص دارد. پک آشکارا از نام بردن ابایی ندارد: از ترامپ در آمریکا تا پوتین در روسیه و اوربان در مجارستان. سازندهٔ اثر آن‌ها را تکرار دقیق هیتلر یا استالین نمی‌خواند، از آن‌ها به‌عنوان وارثان همان منطق یاد می‌کند: دستکاری زبان، حمله به رسانه‌های مستقل، ساختن دشمن دائمی، و مهم‌تر از همه، حمله به عقل سلیم —همان جایی که ۲+۲ دیگر ۴ نیست.

در لایه‌ای دیگر، مستند به سرمایه‌داری نظارتی و الیگارشی فناوری می‌پردازد؛ جایی که هر روزه می‌بینیم میلیاردرها، زیرساخت‌های رسانه و فضای دیجیتال را در اختیار دارند و دیگر موضوع «ثروت» نیست و بر سر غنائم جنگ «قدرت»، نزاعی بی‌پایان و حریصانه دارند. این‌جا دیگر پلیس مخفی و پوسترهای «برادر بزرگ» در کار نیست؛ بلکه شبکه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های خرید و جریان‌های خبر، در سکوت، رفتار و فکر را شکل می‌دهند. پک در مصاحبه‌ها توضیح داده که این تداوم، همان چیزی است که او را به ساخت مستند واداشته: «همان داستان، با بازیگران جدید».

فشار اطلاعات و گرایش آشکار فیلمساز به جهت‌گیری سیاسی، از پیچیدگی شخصیت اورول و ظرافت اصلی رمان «۱۹۸۴» —یعنی «ناواقعی بودنِ نفسِ واقعیت»— می‌کاهد و این خود خیانت به جهان‌بینی اورول است؛

از منظر فرمی، «Orwell: 2+2=5» ادامه منطقی مسیر رائول پک در مستندی مانند I Am Not Your Negro است: مستندی استدلالی، خشمگین و پر از مونتاژهای برانگیزاننده. این رویکرد مزایا و محدودیت‌های خودش را دارد. مزیت از این منظر که اثر از سطح «بیوگرافی امن» فراتر می‌رود و به مخاطب شوک فکری وارد می‌کند؛ تصویر، صدا و متن در خدمت هشدارند، نه خنثی‌سازی موضوع. و محدودیت از سوی دیگر که همان‌طور که برخی نقدها یادآوری کرده‌اند، گاهی فشار اطلاعات و گرایش آشکار فیلم به جهت‌گیری سیاسی، از پیچیدگی شخصیت اورول و ظرافت اصلی رمان «۱۹۸۴» —یعنی «ناواقعی بودنِ نفسِ واقعیت»— می‌کاهد.

در سطح دیگری، مستند آن‌قدر در بازخوانی اورول علیه اقتدارگرایی امروز مشتاق است که گاهی مرز میان هشدار سیاسی و خطابه حزبی را باریک می‌کند. مخاطبی که از پیش با نگرانی‌های کارگردان همسو نیست، ممکن است احساس کند انتخاب مثال‌ها گزینشی است: نمونه‌های افراط، دروغ و تحریف بیشتر از یک طرف طیف سیاسی برجسته می‌شوند و مصادیق مشابه در سوی دیگر، یا در سطح قدرت شرکتی و امنیتی «غیرانتخابی»، کم‌رنگ‌ترند. نتیجه این است که مستند، به‌جای آن‌که کاملاً در سطح «نقد سازوکار قدرت» بماند، گاه به نقشه‌ای نزدیک می‌شود که در آن شرّ تقریباً به شکل آشنا و قابل‌نام‌گذاری‌ای توزیع شده است. برای اثری که بر پایه نویسنده‌ای بنا شده که نسبت به هر نوع قدرت متمرکز —چه راست، چه چپ، چه دولتی، چه شرکتی— حساس بود، این سوگیری، نقطه ضعف مهمی است: خطرش این است که ۵=۲+۲ را نه به‌عنوان منطق جهان، بلکه فقط به‌عنوان شعار یک جناح ببینیم.

بااین‌حال، در مقام سینمای مستند هشداردهنده، فیلم موفق است: جسور در موضع‌گیری، خلاق در فرم، و کم‌حوصله نسبت به بی‌طرفیِ ظاهراً «علمی». سازنده آگاهانه تصمیم گرفته به‌جای ماندن در منطقه امن مطالعات ادبی، اورول را روی میز حال حاضر سیاست و رسانه بگذارد و بپرسد: اگر امروز این مرد زنده بود، کجا می‌ایستاد و چه می‌نوشت؟

برای مخاطبی که با «۱۹۸۴» بزرگ شده و امروز در جهانی زندگی می‌کند که در آن واژه‌هایی چون «فیک نیوز»، «واقعیت جایگزین» و «پسا‌حقیقت» عادی شده‌اند، Orwell: 2+2=5 صرفاً یک مستند ادبی نیست، آینه‌ای است روبه‌روی روزمرگی. مستند ما را به نقطه‌ای ناخوشایند می‌برد: این‌که ۲+۲ فقط وقتی ۵ می‌شود که ما از ترس، راحت‌طلبی یا خستگی سرمان را پایین بیاندازیم و بگوییم باشد.

پک با پرتره‌ای خالی از افسانه‌سازی از اورول و با مونتاژی که تاریخ را به اکنون می‌دوزد، یادآوری می‌کند که ادبیات سیاسی، اگر جدی گرفته شود، می‌تواند هنوز هم ابزار مقاومت باشد. Orwell: 2+2=5 شاید همه پیچیدگی‌های متافیزیکی و فلسفی «۱۹۸۴» را نگشاید، اما یک کار را با قدرت انجام می‌دهد: زنگ خطر را دوباره به صدا درآورد، در زمانی که بسیاری ترجیح می‌دهند آن را نشنوند.

مستند Orwell: 2+2=5 عملاً مثل یک آداپتاسیون مفهومی از «۱۹۸۴» برای جهان امروز عمل می‌کند؛ تا حدی با بازسازی داستان وینستون اسمیت، اما بیشتر با بیرون کشیدن ایده‌های هسته‌ای رمان و نشاندن آن‌ها روی تصاویر قرن بیست‌ویکم. فیلم مدام بین صدا و متن اورول، و رخدادهای امروز قطع می‌زند: سخنرانی‌های سیاسی، کمپین‌های انتخاباتی، تبلیغات، شبکه‌های اجتماعی، جنگ‌ها و شورش‌ها. نتیجه این است که واژگان و مفاهیم ۱۹۸۴ —مثل «دابل‌ثینک»، «نیو‌اسپیک» و «جرمِ فکر»— از سطح استعاره ادبی بیرون می‌آیند و شبیه ابزار خوانش واقعیت معاصر عمل می‌کنند؛ انگار مستند می‌گوید: این‌ها فقط لغت‌های یک رمان نیستند، دستور زبان دنیایی‌اند که در آن زندگی می‌کنیم.

کلید کار فیلم، همان معادله ۵=۲+۲ است؛ لحظه‌ای در رمان که حزب از وینستون نمی‌خواهد وانمود کند، می‌خواهد واقعاً باور کند که جمع دو و دو می‌تواند پنج شود. مستند این تصویر را محور قرار می‌دهد و نشان می‌دهد امروز این منطق چگونه خود را در قالب «واقعیت‌های بدیل»، «اخبار جعلی» و روایت‌های کاملاً متضاد از یک واقعهٔ واحد تکرار می‌کند. از زبان سیاست‌مدارانی که دروغ را با اعتمادبه‌نفس کامل بیان می‌کنند، تا رسانه‌هایی که مدام معنای واژه‌ها را جابه‌جا می‌کنند؛ هر جا که مخاطب تشویق می‌شود چیزی را «واقعی» بداند که می‌داند نیست، همان منطق ۵=۲+۲ در کار است. فیلم با مونتاژ این لحظات، فاصله میان اتاق ۱۰۱ و استودیوی تلویزیونی یا تایم‌لاین شبکه‌های اجتماعی را عملاً حذف می‌کند.

یکی دیگر از پل‌های اصلی میان «۱۹۸۴» و امروز، مفهوم «نیو‌اسپیک» است؛ زبان فقیر و کنترل‌شده‌ای که حزب برای محدود کردن فکر طراحی می‌کند. مستند این ایده را با نشان‌دادن انبوه شعارها، هشتگ‌ها، برچسب‌های رسانه‌ای و کلیدواژه‌های پوپولیستی به‌روز می‌کند؛ زبان سیاسی امروز را در قالب بسته‌های کوتاه، احساسی و خالی از پیچیدگی نشان می‌دهد. در چنین فضایی، واژه‌ها دیگر برای توضیح جهان به کار نمی‌روند، برای تحریک، قطبی‌سازی و خاموش‌کردن بحث استفاده می‌شوند؛ دقیقاً همان‌جایی که «۱۹۸۴» هشدار می‌داد اگر دامنهٔ زبان کوچک شود، دامنهٔ فکر هم کوچک می‌شود. فیلم با تکرار این چرخش، حس خفگی تدریجی زبانی را به شکلی شنیداری و بصری منتقل می‌کند.

مستند همچنین مفهوم «جرمِ فکر» را از قلمرو پلیس مخفی و شکنجه کلاسیک به قلمرو نظارت دیجیتال و اقتصاد داده منتقل می‌کند. در رمان، جرمِ فکر، یعنی داشتن ایده‌ای ممنوع در ذهن؛ در جهان امروز، فیلم نشان می‌دهد که چگونه الگوهای جست‌وجو، کلیک‌ها، توقف روی یک تصویر و شبکه‌های ارتباطی ما، نقشه‌ای از «درون» ما می‌سازند که شرکت‌ها و دولت‌ها می‌توانند روی آن کار کنند. به این معنا، اتاق ۱۰۱ دیگر فقط اتاق شکنجه فیزیکی نیست؛ سرورهایی است که در سکوت، رفتار و سلیقه و حتی سوگیری‌های ما را زیر نظر دارند. پیوندی که فیلم می‌سازد، جهانی است که در آن، کنترل مستقیم جای خود را به هدایت نامرئی و الگوریتمی داده، اما منطق همان است: کنترل پیش از عمل، در سطح میل و فکر.

در مورد دروغِ سازمان‌یافته، مستند از آن صحنه معروف شکنجه در «۱۹۸۴» شروع می‌کند؛ جایی که حزب از وینستون می‌خواهد واقعاً باور کند دو به‌علاوه دو می‌تواند پنج باشد. این ایده در مستند با نمونه‌های امروزی «حمله به عقل سلیم» جفت می‌شود: رهبران سیاسی‌ای که آشکارا آمار، واقعیت یا تصاویر ثبت‌شده را انکار می‌کنند و درعین‌حال انتظار دارند روایت خودشان «حقیقت» تلقی شود؛ همان وضعیتی که در آن، آن‌چه باید بدیهی باشد، ناگهان محل چانه‌زنی قدرت می‌شود. مستند نشان می‌دهد چگونه این منطق در عصر «واقعیت‌های بدیل» و شعارهایی که با یک توییت، دروغ را به یک «فکت» تبدیل می‌کنند، به‌شکل نرم‌تر اما گسترده‌تر بازتولید می‌شود.

در زمینه زبان و «نیو‌اسپیک»، رمان اورول از زبانی می‌گوید که عمداً فقیر می‌شود تا فکر را محدود کند؛ واژه‌ها حذف می‌شوند، ظرافت‌های معنایی از بین می‌رود و جهان در چند شعار ساده خلاصه می‌شود. مستند همین ایده را در سطح امروز، با هجوم هشتگ‌ها، شعارهای انتخاباتی، برچسب‌های رسانه‌ای و واژه‌های دوپهلو نشان می‌دهد؛ جایی که واژه‌هایی مثل «آزادی»، «امنیت»، «مردم» یا «دشمن» آن‌قدر کش می‌آیند و جابه‌جا می‌شوند که عملاً معنای مشخص خود را از دست می‌دهند. نتیجه این است که زبان به‌جای ابزار تفکر، به ابزار تحریک و قطبی‌سازی تبدیل می‌شود؛ دقیقاً همان هشداری که «۱۹۸۴» سال‌ها پیش داده بود.

مسئله نظارت و «برادرِ بزرگ» نیز به‌شکلی به‌روز به تصویر کشیده می‌شود. در رمان، تله‌اسکرین‌ها همزمان ابزار پخش پروپاگاندا و نظارت شبانه‌روزی‌اند؛ در مستند، این منطق با دنیای گوشی‌های هوشمند، شبکه‌های اجتماعی، دوربین‌های شهری و زیرساخت‌های دیجیتال امروز آینه می‌شود. مستندساز تأکید می‌کند که اگر در «۱۹۸۴» دولت هزینه یک امپراتوری نظارتی را می‌پرداخت، امروز خود شهروندان داوطلبانه ابزارهای نظارت را می‌خرند، نصب و تأمین مالی می‌کنند و داده‌هایشان را تحویل می‌دهند. به این ترتیب، برادر بزرگ دیگر فقط یک چهره روی پوستر نیست، به‌شکل ترسناکی شبکه‌ای است از پلتفرم‌ها و شرکت‌ها و البته دولت‌ها که روی داده‌ها می‌نشینند و رفتار و فکر را شکل می‌دهند؛ اما منطق کنترل، همان است.

خود فرم مستند،‌ مونتاژ متناوب دفترچه‌ها و نامه‌های اورول با تصاویر تظاهرات، پوپولیسم، جنگ، تبلیغات و تایم‌لاین شبکه‌های اجتماعی، کاری می‌کند که «۱۹۸۴» از موقعیت یک کلاسیک خاک‌خورده بیرون بیاید و تبدیل شود به نوعی دستور زبان برای فهم اکنون و همین‌جاست که مستند، اورول را از گذشته بیرون می‌کشد و عینک روی چشم امروز مخاطب می‌گذارد

در سطح بازنویسی گذشته و کنترل روایت، «۱۹۸۴» به جمله معروف «کسی که حال را کنترل می‌کند، گذشته را کنترل می‌کند» تکیه دارد؛ حزب دائماً آرشیو را دستکاری می‌کند تا گذشته با خط رسمی امروز جور دربیاید. مستند این منطق را با مثال‌های امروزی از پاک‌سازی آرشیو، بازنویسی روایت‌های ملی، جنگ بر سر کتاب‌های درسی، سانسور دیجیتال و کمپین‌های سازمان‌یافته تحریف اطلاعات پیوند می‌زند. در این خوانش، جنگ امروز دیگر فقط بر سر «چه اتفاقی می‌افتد» نیست، بلکه بر سر «چه چیزی به‌عنوان اتفاقِ افتاده ثبت می‌شود» است؛ درست همان میدان نبردی که اورول توصیف کرده بود.

در نهایت، خود فرم مستند،‌ مونتاژ متناوب دفترچه‌ها و نامه‌های اورول با تصاویر تظاهرات، پوپولیسم، جنگ، تبلیغات و تایم‌لاین شبکه‌های اجتماعی، کاری می‌کند که «۱۹۸۴» از موقعیت یک کلاسیک خاک‌خورده بیرون بیاید و تبدیل شود به نوعی دستور زبان برای فهم اکنون. مستند نشان می‌دهد هرجا زبان به شعار تقلیل یافته، هرجا دروغ با اطمینان به‌جای حقیقت نشسته، هرجا نظارت و دستکاری روایت نُرم شده‌اند، سایه رمانی که سال ۱۹۴۹ منتشر شده، بر سر دنیای ۲۰۲۵ افتاده است؛ و همین‌جا است که مستند، اورول را از گذشته بیرون می‌کشد و عینک روی چشم امروز مخاطب می‌گذارد.

هرجا مستند کنار جمله‌های اورول دربارهٔ تله‌اسکرین، تصاویر گوشی، دوربین، اتاق سرور و رابط‌های کاربری امروز را می‌نشاند، عملاً می‌گوید: «آن دستگاه نظارتی حالا در جیب توست؛ فرقش این است که این‌بار خودت داوطلبانه آن را خریده‌ای.»

چند سکانس کلیدی به‌طور خاص این ارتباط را برجسته می‌کنند؛ یعنی جایی که «تله‌اسکرین»های «۱۹۸۴» عملاً در قالب فناوری‌های امروز دوباره متولد می‌شوند:

سکانس‌هایی که صدای اورول/دیمین لوئیس از تله‌اسکرین و «برادر بزرگ» می‌گوید و تصویر، روی نمای نزدیک از گوشی‌های هوشمند، اسکرول‌کردن شبکه‌های اجتماعی و ویدئوهای عمودی می‌نشیند؛ جایی که فیلم عمداً همان کارکرد دوگانه تله‌اسکرین (رسانه/نظارت) را در تلفن همراه امروز تکرار می‌کند. مونتاژ اخبار، دوربین‌های مداربسته، پهپادها، چهره‌های ثبت‌شده روی مانیتورها و اتاق‌های کنترل پر از مانیتور که با جملات اورول دربارهٔ «جامعه‌ای که دیگر لحظه‌ای بدون نظارت نیست» همراه می‌شود؛ در این لحظات، کات‌های سریع بین فضای خانگی و فضای نظارتی، حس «همیشه دیده شدن» «۱۹۸۴» را به زبان دیجیتال ترجمه می‌کند. استفاده آگاهانه فیلم از تصاویر و صداهای تولیدشده با هوش مصنوعی و هم‌زمان، گذاشتن برچسب روی آن‌ها؛ این سکانس‌ها نشان می‌دهد که نظارت امروز فقط دیدن نیست، تولید تصویر و صداست. همین‌جا است که کنترل واقعیت —هستهٔ دستگاه نظارتی ۱۹۸۴— به‌صورت تکنولوژیک و نامرئی، به عصر AI منتقل می‌شود.

در مجموع، هرجا مستند کنار جمله‌های اورول دربارهٔ تله‌اسکرین، تصاویر گوشی، دوربین، اتاق سرور و رابط‌های کاربری امروز را می‌نشاند، عملاً می‌گوید: «آن دستگاه نظارتی حالا در جیب توست؛ فرقش این است که این‌بار خودت داوطلبانه آن را خریده‌ای.»

نظرات