معرفی سریال Down Cemetery Road (پایین جاده قبرستان) | رازهای مدفون

سه‌شنبه 4 آذر 1404 - 19:00
مطالعه 6 دقیقه
روث ویلسون و اما تامپسون در سریال Down Cemetery Road
وقتی خانه‌ای منفجر می‌شود و دختری ناپدید، دو زن در سریال Down Cemetery Road (پایین جاده قبرستان) وارد دسیسه‌ای خطرناک می‌شوند تا حقیقت را افشا کنند.
تبلیغات

سریال Down Cemetery Road (پایین جاده قبرستان) یک تریلر بریتانیایی است که از رمان نویسنده‌ی جایزه‌دار، میک هرون، اقتباس شده و توسط مورونا بنکس برای تلویزیون بازنویسی شده است. داستان در حومه‌ی آرام شهر آکسفورد آغاز می‌شود؛ جایی که انفجاری خانه‌ای را ویران می‌کند و دختری در اثر آن ناپدید می‌گردد. همسایه و بازرس هنری، سارا تاکر (با بازی روث ویلسن)، وارد معمای این اتفاق می‌شود و با کارآگاه خصوصی زوئی بوئم (با بازی اِما تامپسون) همکاری می‌کند. آن‌ها به شبکه‌ای پیچیده از سرپوش‌ها، افراد گمشده و حقایقی خطرناک می‌رسند که در آن کسانی که سال‌ها مرده فرض شده‌اند هنوز زنده‌اند و زندگی جاری، در حال محو شدن است.

با نویسندگی تیز، تحقیقاتی پُرهیجان و حسی از اینکه سطح آرام حومه، چیزی فاسد را پنهان می‌کند، سریال تنش، کشمکش شخصی و داستانی که از فردی به سیاسی می‌رسد را وعده می‌دهد. سریال پایین جاده قبرستان بیننده را به عالمی می‌برد که در آن شبی عادی یک زنجیره از رخدادها را می‌گشاید که آنچه را زیر سطح ظاهر است، عریان می‌کند. قسمت اول سریال پایین جاده قبرستان در حومه‌ای آرام و مرفه در آکسفورد آغاز می‌شود؛ جایی که سارا تاکِر، کارشناس مرمت آثار هنری، میزبان شام همسرش مارک و شریک قدرتمند او است. شب ناگهان با انفجاری در خانه مجاور بر هم می‌خورد؛ انفجاری که حباب امنیت خیابان را می‌شکند و بلافاصله این احساس را مخدوش می‌کند.

در میان هرج‌ومرج سارا دختری کوچک، دینا سِنگلتِن، را می‌بیند که در آمبولانس گذاشته می‌شود؛ در حالی که مقامات قضیه را به انفجار خط گاز نسبت می‌دهند. روز بعد سارا که از این اتفاق شوکه شده است، برای تحویل کارت پستالی که پسر دوستش درست کرده، به بیمارستان می‌رود. اما وقتی ورود به بخش کودکان ممنوع است و کارکنان پاسخ‌گو نیستند، بسیار مشکوک می‌شود. کمی بعد می‌فهمد که دینا از عکس منتشر‌شده‌ی پس از انفجار هم حذف شده است و همین، شکش را عمیق‌تر می‌کند. داستان سپس کارآگاه خصوصی زوئی بوئم را معرفی می‌کند که با اکراه با سارا وارد همکاری می‌شود؛ آن هم وقتی وزارت دفاع پرونده را حساس می‌خواند.

در حالی که این دو سرنخ‌ها را دنبال می‌کنند، فیلمِ مشاهده‌ی مردی نقاب‌دار در صحنه‌ی انفجار، پرونده‌ی طبقه‌بندی‌شده پلیس، غیبت دینا از سوابق عمومی، تنش را به‌تدریج به اوج می‌رساند. نظارت سایه‌وار، ون‌های بی‌نشانه و نجوایی ترسناک مبنی بر اینکه انفجار صرفاً حادثه نبوده، آن‌ها را به درون شبکه‌ای از توطئه می‌کشاند. این قسمت با سکانسی به‌شدت مشکوک تمام می‌شود: سارا متوجه می‌شود که تحت تعقیب است، آنچه آشنا بود به تهدید بدل شده و قسمت اول از همان ابتدا نشان می‌دهد که در این دنیا مردگان ممکن است هنوز راه بروند و زندگان احتمالاً از دست رفته‌اند. تامپسون در نقش زوئی بوئم، کارآگاهی با زبان تیز و روحیه‌ای فرسوده و ویلسون در نقش همسایه‌ای معتاد به کنکاش، هسته‌ی عاطفی قوی و لحظات طنز تیره‌ای به سریال می‌دهند.

طراحی صحنه، دقت بصری و خلق اتمسفری سنگین در حومه‌ی آکسفورد از دیگر نقاط قوتی هستند که اغلب تحسین شده‌اند. با این حال نقدهای تکراری هم وجود دارد. بسیاری از منتقدان معتقدند سریال بیش از حد شلوغ است: تعداد زیادی شخصیت مرموز، سازمان‌های پنهان و خطوط توطئه که همه با هم قرار است معنی پیدا کنند اما گاهی انسجام لازم را ندارند. برخی قسمت‌ها از ضرب‌آهنگ پرتعلیق به صحنه‌های اکشن نمایشی جهش می‌کنند که با لحظات بازجویی و تعقیب آرام همخوانی ندارد؛ این ناپیوستگی لحن برای برخی تماشاگران آزاردهنده بوده است. از سوی دیگر، پرداخت به درونیات شخصیت‌های زن قابل‌تحسین است، اما گاهی سطحی می‌ماند و برخی انگیزه‌ها و تروماها کمتر کاویده شده‌اند.

این اثر به‌تدریج به یکی از پرگفت‌وگوترین تریلرهای بریتانیایی سال تبدیل شد. با وجود تبلیغات محدود، سریال در دو هفته‌ی نخست پخش خود رشد چشمگیری در تعداد بیننده‌ها داشت و به فهرست ده سریال برتر جهانی اپل وارد شد. استقبال در بریتانیا، استرالیا و کانادا چشمگیر بود و بسیاری از منتقدان دلیل موفقیت آن را ترکیب بازی درخشان اما تامپسون با فضاسازی تاریک و پرتعلیق داستان دانستند. نویسندگی تیزبینانه، هماهنگی چشمگیر بین تامپسون و راث ویلسون، و ترکیب طنز تلخ با تعلیق از جمله ویژگی‌هایی بودند که تحسین گسترده‌ای را برانگیختند. باید تا انتهای پخش سریال منتظر ماند و دید که آیا این سریال می‌تواند نام خود را به‌عنوان یکی از بهترین مینی سریال های جنایی ثبت کند یا توانِ این را دارد که به تالار بهترین مینی سریال‌های تاریخ وارد شود؟

آثار مشابه سریال پایین جاده قبرستان

سریال اسب‌های آرام

سریال Slow Horses

  • بازیگران: گری اولدمن، جک لودن و کریستین اسکات توماس
  • سال پخش: ۲۰۲۲ تاکنون
  • تعداد قسمت‌ها: ۳۰ قسمت

«اسلاو هاوس» مکانی است برای مأموران سرویس اطلاعاتی که اشتباه کرده‌اند؛ کسانی که پرونده‌ی محرمانه‌ای را در قطار جا گذاشته‌اند، عملیات مراقبتی را خراب کرده‌اند یا به دلیل مستی غیرقابل اعتماد شده‌اند. آن‌ها افراد مطرود سازمان‌اند و به آن‌ها «اسب‌های آرام» گفته می‌شود. تلخ‌ترینِ آن‌ها ریور کارت‌رایت است که روزهایش را صرف تایپ مکالمات تلفنی می‌کند. اما وقتی جوانی ربوده می‌شود و آدم‌ربایان تهدید می‌کنند که سر او را به‌صورت زنده در اینترنت می‌برند، ریور فرصتی برای اثبات خودش می‌بیند. بااین‌حال، قربانی دقیقاً همان کسی نیست که در ابتدا به نظر می‌رسد و ارتباط آدم‌ربایان با یک خبرنگار بدنام، ماجرا را پیچیده‌تر می‌کند. در حالی که زمان برای جلوگیری از اعدام قربانی در حال پایان است، ریور درمی‌یابد که هر کس درگیر ماجرا اهداف پنهان خودش را دارد.

سریال غریبه

سریال The Stranger

  • بازیگران: ریچارد آرمیتاژ، شیوون فینران و جنیفر ساندرز
  • سال پخش: ۲۰۲۰
  • تعداد قسمت‌ها: ۸ قسمت

زن جوانی با کلاه بیسبال، که چهره‌ای مرموز دارد، به آدام پرایس نزدیک می‌شود و رازی تکان‌دهنده را با او در میان می‌گذارد. پس از این افشاگری، همسر آدام ناپدید می‌شود. با پیشرفت داستان، مشخص می‌شود که این زن با رازهای بیشتری در ارتباط است. سریال، برگرفته از رمان «غریبه» نوشته‌ی هارلن کوبن است و داستان زندگی آدام پرایس را دنبال می‌کند؛ مردی که به ظاهر زندگی کاملی دارد (دو پسر عالی و ازدواجی مستحکم). تا زمانی که در یک بار، غریبه‌ای به او نزدیک می‌شود و رازی شوکه‌کننده درباره‌ی همسرش، کورین، برملا می‌کند. از آن لحظه به بعد، زندگی آرام و منظم آدام فرو می‌پاشد و او وارد دنیایی از دروغ، خیانت و حقیقت‌های خطرناک می‌شود. غریبه یکی از بهترین مینی سریال های نتفلیکس است.

سریال برادچرچ

سریال Broadchurch

  • بازیگران: دیوید تننت، الیویا کلمن و ژوزت سایمون
  • سال پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷
  • تعداد قسمت‌ها: ۲۴ قسمت

فصل اول سریال، بر مرگ پسر یازده‌ساله‌ای به نام دنی لَتیمِر تمرکز دارد و تأثیر غم، سوءظن متقابل و توجه رسانه‌ها بر شهر کوچک ساحلی برادچرچ را نشان می‌دهد. خانواده‌ی دنی، شامل مادرش بث، پدرش مارک و خواهرش کلویی، در مرکز روایت قرار دارند. فصل دوم، هم‌زمان دو داستان را دنبال می‌کند: تلاش برای محاکمه‌ی قاتل دنی و پرونده‌ای از گذشته که دوباره گریبان کارآگاه هاردی را می‌گیرد. فصل سوم و پایانی، بر تجاوز به زنی محلی به نام تریش وینترمن در یک جشن تولد تمرکز دارد، در حالی که خانواده‌ی لَتیمِر با تمام توان می‌کوشند از مرگ دنی عبور کنند. در این داستان، شهری ظاهراً آرام و صمیمی در کنار دریا، با مرگ پسربچه‌ای یازده‌ساله، به شهری پر از راز و دروغ تبدیل می‌شود و پلیس باید میان دروغ‌ها و پنهان‌کاری‌ها، قاتل واقعی را پیدا کند.

داغ‌ترین مطالب روز

نظرات