معرفی سریال The Institute (موسسه) | یکی از موفقترین اقتباسهای استیفن کینگ
سریال The Institute (موسسه)، از همان آغاز تبدیل به یکی از موفقترین اقتباسهای استفن کینگ شد. این سریال با نویسندگی بنجامین کاوِل شامل هشت قسمت است که لوک الیس، نوجوانی نخبه، را معرفی میکند؛ نوجوانی که در مکانی مرموز در ایالت مین و در جمع کودکان دارای تواناییهای روانی از خواب بیدار میشود. این مؤسسه که تحت هدایت سرد و بیاحساس خانم سیگزبی اداره میشود، مدعی است این کودکان را برای محافظت و تقویت استعدادهایشان نگاه میدارد. اما لوک به سرعت تشخیص میدهد که اهداف بسیار تاریکتری در کار است. در همین حال، تیم جیمیسون، کارآگاهی سابق که به دنبال شروعی دوباره در شهری آرام است، ناخواسته درگیر توطئهای پشت پرده مؤسسه میشود.
آنچه با داستانی ترسناک درباره کودکان زندانی آغاز میشود، به یک تریلر روانشناختی پرتعلیق تبدیل میگردد؛ جایی که لوک در برابر دستکاری، آزمایشها و نظارت قرار میگیرد. سریال تلفیقی از ترس فراطبیعی و عمق اخلاقی است؛ حکایتی درباره مقاومت، معصومیت و بهرهکشی نهادی. خود استیفن کینگ بهعنوان تهیهکننده اجرایی پروژه حضور دارد و طی هفتههای نخست پخش، سریال برای فصل دوم نیز تمدید شد؛ نشانهای از اثرگذاری مخاطب و امید برای ادامه داستان. قسمت اول سریال موسسه با معرفی لوک الیس، نوجوان نابغهای آغاز میشود که در یک آزمون پیشرفته در دبیرستان شرکت میکند و رویای ورود به دانشگاه MIT را در سر دارد.
اما زندگیاش ناگهان دگرگون میشود؛ او از خانه ربوده شده و در مکانی بیدار میشود که دقیقاً شبیه اتاق خواب خودش است. اما در حقیقت بخشی از تأسیساتی مخفی است که کودکان دارای تواناییهای تلهکینزی یا تلهپاتی در آن نگهداری میشوند. در حال درک محیط اطراف، لوک با دیگر زندانیها (کالیشا، جورج، آیریس و نیک) آشنا میشود؛ افرادی که هر یک از آنها با گذشتهای پرفراز و نشیب همراه هستند. او وارد سیستم عجیب و خطرناکی از پاداشها و تنبیهها میشود که توسط مدیر بیاحساس و سرد، خانم سیگزبی، هدایت میشود؛ کسی که با ادبیاتی پوشالی از «خیر بزرگتر» این کنترل استبدادی را پنهان میکند.
در همان زمان، در شهری آرام در مین، تیم جیمیسون (افسر سابق پلیس فلوریدا) تصمیم میگیرد نقش «نایت ناکر»، نوعی نگهبان شبانه ساده، را بر عهده بگیرد تا پس از تیراندازی گذشتهاش که با عذاب وجدان همراه بود، زندگی آرامتری را آغاز کند. تعاملات اولیه او با مردم شهر نشان میدهد همه چیز آنطور که به نظر میرسد، آرام و خوب نیست. تقابل بین فضای تهدیدآمیز موسسه و آرامش ظاهری شهر کوچک، تنش رو به افزایشی را ارائه میدهد که روایت روانشناختی سریال بر آن استوار است. در داخل موسسه، مقاومت لوک بیشتر میشود؛ او نسبت به گوشوارهای که روی گوشش نصب شده سوال میپرسد و در مورد اهداف موسسه تردید میکند.
رفتار غیرمنتظره و گیجکننده کالیشا، ازجمله رفتارهای احساسی ناگهانی، بر آشفتگی احساسی زندانیان تأکید میکند. قسمت با این حس پایان مییابد که کودکان زیادی در این پناهگاه فریبنده زندانیاند و تضمینی برای آزادی نیست. سریال موسسه با تصویربرداری تاثیرگذار و اقتباسی وفادارانه از رمان استفن کینگ، با حضور بازیگران بااستعداد، خیلی برجستهتر شده است. داستان در موسسهای سرد و بیروح روایت میشود که در آن کودکان نخبه تحت عنوان علم و خیر بزرگ تحت آزمایش قرار میگیرند و مضامینی مانند بهرهکشی از کودکان، فساد اخلاقی، تنبیههای هولناک و سوءاستفاده نهادی را پیش میکشد. پروسه انجام این آزمایشات به این شکل است که کودکان ابتدا در بخش جلویی به یکدیگر معرفی میشوند، آزمایشات سنگین مختلفی روی آنها انجام میشود و زمانی که آنها به سطح مورد نظر مدیران میرسند، با دوستان خود خداحافظی و به بخش پشتی منتقل میشوند؛ جایی که همانند یک غول بزرگ وحشتناک است. اتمسفر آن تاریک و عمیق است و براساس وحشت روانشناختی ساخته شده تا ترسهای سطحی.
استفن کینگ، بهعنوان تهیهکننده اجرایی، از حفظ شدت احساسی و مفاهیم اصلی داستان اصلی تمجید کرده است. با این حال، بسیاری از منتقدان از ریتم کند سریال انتقاد کردهاند؛ بهویژه بخش داستانی مربوط به تیم جیمیسون که در آغاز جذابیت لازم را ندارد و روایت را دچار ناهماهنگی میسازد. دیالوگها گاهی پیشبینیپذیر یا اغراقآمیز هستند که از شدت لحظات کاسته و صحنهها را ضعیفتر میکنند. فضای بصری، اگرچه دقیق طراحیشده، بهقدری رسمی و سرد است که آن را در برابر تجربههای تریلر فراطبیعی دیگر بیاحساس جلوه میدهد. بازیگران نوجوان، بهویژه جو فریمن، مورد ستایش قرار گرفتهاند، اما برخی از جوانترها در صحنههای احساسی چالشبرانگیز، موفقتر عمل نکردهاند.
نظرات منتقدان نیز به دو گروه تقسیم میشود. عدهای آن را اثری جذاب، اتمسفرساز و پیچیده میدانند که روانها را بهم میریزد و به مخاطب صبور پاداش میدهد. دیگران آن را کلیشهای، تکراری و فاقد هیجان یا جسارت میدانند. این گروه اعتقاد دارند سریال اگرچه ساختارمند و پیاممحور است، چیز تازهای در دنیای کینگ ارائه نمیکند. واکنش مخاطبان نیز همین دوگانگی را داشته است. برخی با فضای تاریک، تنش روانشناختی و بازیهای جالب آن ارتباط برقرار کردهاند و آن را تماشایی میدانند. عدهای دیگر از شروع کند و روایت پرنکته ناراضیاند و منتظر بهبودی در روند داستان هستند. این سریال موفق شد پربینندهترین آغاز تاریخ شبکه MGM+ را رقم بزند و بیننده را بلافاصله با اتمسفر ترسناک و روایت گیرایش جذب کند. موفقیت سریال به سرعت نتایج محسوس در پشت صحنه هم به همراه داشت.
پیش از پخش فصل اول، MGM+ اعلام کرد که موسسه برای فصل دوم تمدید شده است؛ اعلانی سریع و کمسابقه که نشاندهنده اطمینان به آینده سریال بود. خود استفن کینگ نیز با اشتیاق این خبر را منتشر و اشاره کرد که خطرات تازهای در انتظار شخصیتهایی است که از موسسه فرار کردهاند. واکنش صنعت نیز مشابه بود؛ اعضای MGM+ و خالقان سریال، از گسترش داستان ابراز هیجان کردند. آنها گفتند که اکنون با آزادی از محدودیتهای رمان، روایت میتواند بیشتر به شبکه پنهانی مؤسسات و توطئه بزرگتر بپردازد. فصل دوم نیز با همان ساختار هشت قسمت ادامه خواهد یافت و قول داده شده تا اسطورهشناسی جهان موسسه عمق بیشتری پیدا کند و همزمان بر مسیر روحی لوک، تیم و متحدانشان تمرکز شود. تیم خلاق فرصت دارد شخصیتها را رشد دهد و هیجان را در ابعادی بزرگتر و جهانیتری افزایش دهد.
آثار مشابه سریال The Institute (موسسه)
سریال Stranger Things
سریال چیزهای عجیب
- بازیگران: میلی بابی براون، وینونا رایدر و دیوید هاربر
- سال پخش: ۲۰۱۶ تاکنون
- تعداد قسمتها: ۳۴ قسمت
چیزهای عجیب با ناپدید شدن پسری جوان به نام ویل بایرز در یک شهر کوچک در ایالت ایندیانا آغاز میشود. مادرش، جویس، بهطور دیوانهوار به دنبال او میگردد، در حالی که کلانتر محلی، هاپر، سرنخهایی پیدا میکند که به آزمایشهای عجیب و غریب در یک آزمایشگاه دولتی نزدیک اشاره دارد. همزمان با این اتفاق، دختری مرموز با سر تراشیده و تواناییهای ماورایی از این مرکز فرار میکند. او خودش را «اِلِوِن» مینامد و به گروه دوستان ویل میپیوندد. آنها به سرعت درمییابند که او قدرتهایی دارد که میتواند برای نجات ویل مفید باشد. داستان Stranger Things به وجود بُعدی تاریک و موازی به نام «دنیای وارونه» اشاره میکند؛ جایی پر از موجودات وحشتناک که به این آزمایشها مرتبط هستند.
سریال The OA
سریال او ای
- بازیگران: بریت مارلینگ، اموری کوئن و اسکات ویلسون
- سال پخش: ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹
- تعداد قسمتها: ۱۶ قسمت
او ای داستان زنی جوان و نابینا به نام پریری جانسون را دنبال میکند که پس از هفت سال غیبت مرموزانه دوباره ظاهر میشود. بازگشت او خانوادهاش را شگفتزده میکند؛ بهویژه به این دلیل که او بینایی خود را باز یافته است. پریری شروع به بازگویی تجربیات عجیب خود برای گروه کوچکی از افراد مورد اعتمادش میکند و توضیح میدهد که در این مدت در اسارت دانشمندی بوده که آزمایشهای خطرناکی را روی افرادی با تجربههای نزدیک به مرگ انجام میداده است.در سریال The OA، او از طریق روایت خود توضیح میدهد که چگونه خودش و دیگر زندانیان تواناییهای غیرمعمولی پیدا کردند و به درکی عمیق از ابعادی فراتر از دنیای معمول دست یافتند. پریری باور دارد که مأموریتش نجات دیگرانی است که هنوز در بند هستند.
سریال Fringe
سریال فرینج
- بازیگران: آنا تورو، جان نوبل و جاشوا جکسون
- سال پخش: ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳
- تعداد قسمتها: ۱۰۰ قسمت
فرینج حول یک بخش ویژه از افبیآی میچرخد که برای تحقیق درباره رویدادهای عجیب و غیرقابل توضیح مرتبط با علوم حاشیهای تشکیل شده است. شخصیتهای اصلی شامل اولیویا دانام، مأمور افبیآی مصمم، والتر بیشاپ، دانشمندی نابغه اما ناپایدار، و پسرش پیتر هستند. آنها با هم پروندههایی شامل تلهپاتی، جهانهای موازی، دستکاری ژنتیکی و دیگر پدیدههای عجیب را بررسی میکنند. با پیشرفت داستان، وجود واقعیتهای موازی و خطرات فاجعهبار ناشی از آزمایشهای علمی کنترلنشده آشکار میشود. درگیریهای شخصی شخصیتهای Fringe با روایت بزرگترِ جلوگیری از یک فاجعه جهانی در هم تنیده است.