سانس آخر هفته ۸ | علمی تخیلی‌ های محزون

چهارشنبه 2 مهر 1404 - 17:00
مطالعه 5 دقیقه
پوستر مینی‌سریال ایستگاه یازده در کنار پوسترهای فیلم‌های خرچنگ به کارگردانی یورگوس لانتیموس و هرگز رهایم مکن به کارگردانی مارک رومنک
اقتباسی از رمان ایشیگورو، عاشقانه‌ی غریب لانتیموس و مینی‌سریالی از نویسنده‌ی The Leftovers؛ در این «سانس آخر هفته»، آثار علمی تخیلی غمگین داریم.
تبلیغات

پاییز شروع شده است و اوقاتی که بیرون نیستیم، می‌توانند به تماشای فیلم‌هایی با حال‌و‌هوای پاییزی بگذرند. آثاری که بشود با چنین عبارتی توصیف‌‌شان کرد، در ویژگی‌هایی مشترک‌اند؛ معمولا عاشقانه‌اند و اغلب غمگین. در این مقاله پیشنهادی کمی متفاوت دارم؛ گونه‌ای خاص از آثار علمی تخیلی که در تصور کردن نسخه‌ی جایگزین واقعیت، از کلیشه‌های ژانر فاصله می‌گیرند و زوایایی تازه می‌یابند. آن‌چه با پاییز متناسب می‌کندشان، ریتم آرام، حال‌وهوای مالیخولیایی و البته، شاعرانگی‌ نگاه‌شان است.

این آثار صرفا درباره‌ی «آینده»، «آخرالزمان» یا «دستوپیا» نیستند؛ بلکه درباره‌ی «انسان بودن» در این بسترهای زمانی و مکانی‌اند؛ بازاندیشی در مفهوم عشق و پیوند انسانی در جهان‌هایی که نظم اجتماعی یا طبیعی‌شان به‌شدت تغییر کرده است. مدرسه‌ای غریب، جامعه‌ای توتالیتر یا جهانی پساآخرالزمانی؛ این آثار به دنیاهایی سفر می‌کنند که خیلی شبیه به جهان امروز ما نیستند؛ اما درد و لذت انسان بودن در آن‌ها بی‌تغییر مانده است. درباره‌ی این سه اثر حرف می‌زنم؛ فیلم هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go) به کارگردانی مارک رومنک، فیلم خرچنگ (The Lobster) به کارگردانی یورگوس لانتیموس و مینی‌سریال ایستگاه یازده (Station Eleven)، ساخته‌ی پاتریک سامرویل.

فیلم هرگز رهایم مکن

فیلم Never Let Me Go

  • کارگردان: مارک رومنک
  • بازیگران: کری مولیگان، اندرو گارفیلد، کیرا نایتلی
  • سال اکران: ۲۰۱۰
خلاصه‌ی داستان: کتی، تامی و روث سه دانش‌آموز یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی انگلیسی‌اند که به‌تدریج از هدف بهت‌آور آموزش‌شان سردرمی‌آورند. در حالی‌که بزرگ می‌شوند، باید با سرنوشت ازپیش‌تعیین‌شده‌شان کنار بیایند و در عین حال پیوندهای عاطفی و عشق را تجربه کنند.

هرگز رهایم مکن اقتباسی دلخراش از رمان کازوئو ایشیگورو است که مارک رومنک با حساسیتی قابل‌احترام آن را به تصویر کشیده. این اثر، آن فیلم علمی تخیلی نیست که انتظارش را دارید؛ بلکه درامی است درباره‌ی پذیرش، عشق و معنای زندگی در سایه‌ی حتمیت مرگ. تصاویر فیلم، فضایی مالیخولیایی می‌سازند که با حال‌وهوای درونی شخصیت‌ها همخوان است.

کری مولیگان در نقش کتی اجرایی فوق‌العاده‌ ارائه می‌دهد؛ پرفورمنسی که در سکوت و نگاه، بیش از کلام معنا منتقل می‌کند. او شخصیتی می‌سازد که با وجود آگاهی از سرنوشت تراژیک‌اش، تسلیم نمی‌شود و در لحظات کوچک زندگی، زیبایی می‌یابد. کیرا نایتلی و اندرو گارفیلد نیز در تیم بازیگری فیلم حاضرند و دیگر اضلاع مثلث عشقی محوری را تشکیل می‌دهند.

موسیقی ریچل پورتمن یکی از تم‌های به‌یادماندنی دهه‌ی ۲۰۱۰ را در خود دارد؛ آوایی ملایم اما غم‌انگیز که عمق عاطفی فیلم را تقویت می‌کنند. رومنک با پرهیز از نمایش مستقیم المان‌های علمی تخیلی، بر جنبه‌های انسانی داستان متمرکز می‌ماند. فیلم پرسش‌های عمیق مطرح می‌کند؛ بدون این که پاسخ‌هایی ساده ارائه دهد. اگر می‌خواهید فیلمی علمی تخیلی ببینید که احساسات‌تان را حسابی درگیر کند، Never Let Me Go برای شما است!

فیلم خرچنگ

فیلم The Lobster

  • کارگردان: یورگوس لانتیموس
  • بازیگران: کالین فارل، ریچل وایس، لیا سیدو
  • سال اکران: ۲۰۱۵
خلاصه‌ی داستان: در آینده، مجردها به هتلی فرستاده می‌شوند که در آن، باید ظرف ۴۵ روز شریک زندگی پیدا کنند؛ در غیر این‌صورت به حیوانی دلخواه تبدیل و در طبیعت رها می‌شوند. دیوید، مردی تازه‌وارد، میان قوانین سخت هتل و گروهی از شورشیان مجرد در جنگل گرفتار می‌شود.

خرچنگ محبوب‌ترین فیلم لانتیموس است؛ چون در نقطه‌ی تعادلی کم‌نظیر می‌ایستد. از سویی شوخ‌طبعی هجوآمیز و حال‌و‌هوای سورئالیستی مطلوب همیشگی او را داریم و از سوی دیگر، نوعی غنای احساسی را که در کارنامه‌‌اش کم‌یاب است. از منظر تماتیک، خرچنگ نقدی بی‌رحمانه بر بازار روابط عاطفی و قراردادهای اجتماعی مدرن ارائه می‌دهد. فیلم از لنز کمدی سیاه، جهانی عبث و ابسورد را به تصویر می‌کشد که هم آشنا و هم بیگانه است.

فیلمبرداری درخشان اثر با استفاده از قاب‌بندی‌های متقارن و سکون، اتمسفری سرد می‌آفریند که با ماهیت مکانیکی جامعه‌ی فیلم هماهنگی دارد. طراحی صحنه و لباس دنیایی مدرن اما بی‌روح می‌سازند که در آن انسان‌ها به کالاهایی قابل‌تعویض تبدیل شده‌اند. موسیقی کلاسیک انتخابی فیلم نیز تضادی کمیک با پوچی جهان داستان ایجاد می‌کند.

کالین فارل در نقش شخصیت اصلی، پرفورمنسی موثر دارد؛ مردی که هم مضحک و هم ترحم‌برانگیز است. ریچل وایس نیز در نیمه‌ی دوم فیلم، عمق عاطفی مورد نیاز برای توسعه‌ی پلات را فراهم می‌آورد. دیالوگ‌نویسی خشک و غیرطبیعی لانتیموس و همکار فیلمنامه‌نویس‌اش افتیمیس فیلیپو، بخشی از یک طراحی کلی‌تر است؛ زبانی که بیگانگی و عدم ارتباط واقعی میان انسان‌ها را منعکس می‌کند. The Lobster فیلمی است که مخاطب را مجبور به تفکر درباره‌ی ماهیت روابط انسانی و انتظارات اجتماعی می‌کند.

مینی‌سریال ایستگاه یازده

مینی‌سریال Station Eleven

  • خالق: پاتریک سامرویل
  • بازیگران: مکنزی دیویس، هیمش پاتل، ماتیلدا لاولر
  • سال پخش: ۲۰۲۱
  • تعداد قسمت: ۱۰
خلاصه‌ی داستان: پس از شیوع یک بیماری مرگبار که بیشتر جمعیت زمین را نابود کرده است، گروهی از هنرمندان دوره‌گرد به اجرای نمایش‌های شکسپیری در ویرانه‌های آمریکای شمالی می‌پردازند. داستان میان گذشته و حال جابه‌جا می‌شود و زندگی چند شخصیت را پیش و پس از همه‌گیری دنبال می‌کند.

ایستگاه یازده اقتباسی درخشان از رمان امیلی سنت جان مندل است که پاتریک سامرویل با نگاهی شاعرانه آن را به تلویزیون آورده است. این مینی‌سریال برخلاف بیشتر آثار پساآخرالزمانی، به‌جای خشونت، بر هنر تمرکز می‌کند و دنیایی می‌سازد که حتی در ویرانی، از زیبایی تهی نشده است. مطابق الگوی آشنای ژانر، این‌جا هم طبیعت زمین را پس گرفته است؛ با این تفاوت که انسان‌ها به جای بقای صرف، همچنان در آن زندگی و خلق می‌کنند.

مکنزی دیویس در نقش بزرگ‌سالی پروتاگونیست همان‌قدر که انتظار داریم خوب است؛ آن‌چه انتظار نداریم اما پرفورمنس خیره‌کننده‌ی ماتیلدا لاولر در نقش کودکی شخصیت اصلی است. ساختار غیرخطی سریال، با پریدن میان زمان‌ها، نشان می‌دهد که چطور هنر و انسان‌دوستی در طول زمان باقی می‌مانند. Station Eleven بدون شعارزدگی، هنر و فرهنگ را در تاریک‌ترین شرایط، چراغ راه انسانیت معرفی می‌کند. این مینی‌سریال یادآور این حقیقت است که آنچه ما را انسان می‌کند، نه تکنولوژی است و نه قدرت؛ بلکه توانایی‌مان برای خلق زیبایی و ساختن روابط با دیگران است.

داغ‌ترین مطالب روز

نظرات