سانس آخر هفته ۱۰ | نولان، آرونوفسکی، ویندینگ رفن
سال ۱۹۹۸ میلادی، دو اتفاق رخ داد که دومی از اولی کمی مهمتر است؛ نگارندهی این مطلب به دنیا آمد و نخستین فیلمهای بلند کریستوفر نولان و دارن آرونوفسکی اکران شدند! دربارهی اولی نمیتوانم با قطعیت صحبت کنم؛ اما دومی یقینا جای خوشحالی دارد! با تماشای همان نخستین اثر کارنامهی پربار این دو مولف تاثیرگذار سینمای هزارهی سوم، میشد نشانههایی دید از کارهای بزرگی که قرار است در ادامه انجام بدهند؛ نمونههایی از فیلمهای اولی که نهتنها امکانات محدود را به نقطهی قوت تبدیل کردند، بلکه سبک بصری و رواییشان در ادامهی کارنامهی سازندگانشان تکرار شد و توسعه یافت.
از آنجایی که هر دو فیلم موردبحث را میشود نئونوآر به حساب آورد، به دنبال مینیسریالی میگشتم که کنارشان ترکیب جذابی بسازد و ذهنم رفت بهسمت نخستین تجربهی نیکلاس ویندینگ رفن در سریالسازی. تجربهای که کاملا خوشایند نبود؛ اما ــ بیایید صادق باشیم ــ دقیقا کدام اثر رفن کاملا خوشایند است؟! به هر حال، دربارهی این سه اثر بیشتر حرف خواهم زد؛ پی (Pi) به کارگردانی دارن آرونوفسکی، تعقیب (Following) به کارگردانی کریستوفر نولان و برای جوانمرگ شدن خیلی پیر است (Too Old to Die Young)، اثر نیکلاس ویندینگ رفن.
فیلم پی
فیلم Pi
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: شان گولت، مارک مارگولیس، پاملا هارت
- سال اکران: ۱۹۹۸
خلاصهی داستان: مکس کوهن، ریاضیدانی منزوی، بر این باور است که جهان از الگویی عددی پیروی میکند و با یافتن عددی خاص میتوان به حقیقت هستی دست یافت. اما هرچه به کشف نزدیکتر میشود، ذهنش بیشتر در هذیان و توهم فرو میرود.
پی اولین فیلم بلند دارن آرونوفسکی است که با بودجهای ۶۰ هزار دلاری، یکی از تاثیرگذارترین آثار سینمای مستقل دههی ۱۹۹۰ شد. استفادهی آرونوفسکی از فیلمبرداری سیاهوسفید با کنتراست بالا، فضایی کابوسوار و کلاستروفوبیک میسازد که ذهن درهمریختهی پروتاگونیست را بازتاب میدهد. همچنین، استفاده از لنزهای واید و دوربین ۱۶ میلیمتری، تصاویری خام و بیواسطه خلق و احساس اضطراب را تشدید میکند.
تکرار روایی و ریتم تند درونی فیلم، وقتی با افزونههای سبکی نظیر آشفتگی بصری و مونتاژهای سریع همراه میشوند، حس وسواس و جستجویی بیپایان را منتقل میکنند؛ حسی که گره میخورد به درونیات پروتاگونیست. شان گولت، ایفاگر نقش مکس کوهن است؛ شخصیتی که در مرز نبوغ و جنون قرار دارد. او با بازیگری فیزیکی و پرانرژی، فروپاشی روانی شخصیت را به شکلی موثر به تصویر میکشد. مارک مارگولیس نیز در نقش مرشد مکس، نگاهی بیرونی و معقول به جهان جنونآمیز پروتاگونیست ارائه میدهد.
آرونوفسکی با ترکیب ریاضیات، عرفان یهودی و نظریهی بازار سهام، روایتی چندلایه میآفریند که هم تریلر روانشناختی است و هم تأملی فلسفی بر معنا و نظم در جهان. موسیقی الکترونیک کلینت منسل هم با بیتهای تکراری و صداهایی که به موسیقی صنعتی (Industrial) نزدیک میشوند، فضای مکانیکی و پارانوئید فیلم را تکمیل میکند. Pi نمونهای از سینمای مستقل جسور است که محدودیتهای بودجه را به فرصتی برای نوآوری تبدیل کرد و امضای آرونوفسکی ــ استفاده از دوربین سوبژکتیو و تمرکز بر شخصیتهای وسواسی ــ را بنیان گذاشت.
فیلم تعقیب
فیلم Following
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: جرمی تئوبالد، لوسی راسل، الکس هاو
- سال اکران: ۱۹۹۸
خلاصهی داستان: نویسندهای بیکار برای الهام گرفتن از زندگی دیگران، عادت دارد مردم را در خیابان دنبال کند. اما وقتی با یک دزد حرفهای آشنا میشود، این کنجکاوی ساده به توطئهای پیچیده و خطرناک میرسد.
تعقیب اولین فیلم بلند کریستوفر نولان است که با تنها ۶ هزار دلار و در فرمت سیاهوسفید ساخته شد. این فیلم مختصر اما متراکم، تمام عناصری را که بعدتر به امضای نولان تبدیل شدند، دارد؛ ساختار روایی غیرخطی، پیچشهای داستانی حیرتانگیز، حالوهوا و نظام اخلاقی فیلم نوآر و دغدغههای فلسفی دربارهی زمان و هویت. فیلمبرداری را خود نولان با استفاده از دوربین ۱۶ میلیمتری و نور طبیعی انجام داد که باعث میشود زیباییشناسی فیلم روی مرز نوآر کلاسیک و مستند قرار بگیرد. لندن در تعقیب، شهری سرد و بیروح است که شخصیتها در آن گم شدهاند.
ساختار روایی غیرخطی فیلم که بین سه خط زمانی مختلف جابهجا میشود، از همان ابتدای کارنامهی نولان، علاقهی او به پیچیدگیهای روایی را نشان میدهد. فیلمبرداری در آخر هفتهها با دوستان و آشنایان یا استفاده از لوکیشنهای واقعی بدون مجوز؛ محدودیتهای تولیدی، مانع از بروز خلاقیت مولف بریتانیایی نشدند. Following با وجود مدت زمان کوتاه، به قدری هوشمندانه و ظریف بود که صنعت سینما را متوجه استعداد کریستوفر نولان کند و سرآغازی باشد برای دستاوردهای بزرگتر او.
مینی سریال برای جوانمرگ شدن خیلی پیر است
مینی سریال Too Old to Die Young
- کارگردان: نیکلاس ویندینگ رفن
- بازیگران: مایلز تلر، آگوستو آگیلرا، کریستینا رودلو
- سال انتشار: ۲۰۱۹
خلاصهی داستان: مارتین، افسر پلیسی در لسآنجلس، پس از مرگ همکارش درگیر شبکهای از فساد، جنایت و انتقام میشود؛ مسیری که به مرور او را درون جهانی عرفانی و خشونتبار فرو میبرد.
پروژهای که نام دیگرش میتواند «آزمون صبر» باشد! برای جوانمرگ شدن خیلی پیر است نخستین تجربهی نیکلاس ویندینگ رفن در سریالسازی بود؛ اما او خیلی تلاشی نکرد در جهت تطبیق دادن خودش با مدیوم تازه! اثری که روی موج سریالهای باپرستیژ مولفان مهم ساخته شد و از آزادی خلاقانهی بیحدوحصری بهره برد. آزادی خلاقانهی بیحدوحصر هم شمشیری است دولبه. هم میتواند به خلق خالصترین تجارب هنری منتج شود و هم ممکن است هنرمند را ایزوله کند داخل جزیرهای وسط دریای جهان درونیاش؛ جایی که دست هیچ مخاطبی به آن نمیرسد! «برای جوانمرگ…»، از هردو حالت نمونههایی دارد!
این مینیسریال، با مدت زمان نزدیک به ۱۳ ساعت، ظاهرا همان غلظت استیلیزه و ریتم کند آشنای رفن را ارائه میدهد؛ رنگهای اشباعشده، نورپردازی نئونی و قابهای چیدهشدهی ایستا. با این تفاوت که از روایت منسجم خبری نیست و ملزومات داستانگویی متعارف، گاها بهتمامی حذف میشوند. رفن با استفاده از مولفههای ژانر نوآر و داستانهای جنایی، در تماشاگر انتظاراتی میسازد و سپس، آن انتظارات را نادیده میگیرد و به راهی دیگر میرود!
با این حال، تمامی دغدغههای تماتیک رفن در «برای جوانمرگ…» حاضرند؛ خشونت، مردانگی سمی، انتقام و مرگ. موسیقی کلیف مارتینز هم با تکیه بر فضاسازی صوتی سینتسایزرها، المانهای فراطبیعی و حالوهوای رویاگون جهان داستان را تکمیل میکند. Too Old to Die Young، سریالی است که نه میشود همهی دقایقاش را دوست داشت و نه میشود انکار کرد که یکی از جسورانهترین تجارب معاصر در مدیوم تلویزیون است.