نگاهی به Anemone؛ فیلمی که دنیل دیلوئیس را به بازیگری بازگرداند
در حالیکه تنها یک هفته از افتتاح نمایشگاه نقاشیهای رونان دیلوئیس در گالری Megan Mulrooney واقع در وستهالیوود میگذرد، این هنرمند ۲۷ ساله و فارغالتحصیل دانشگاه یِل، نخستین فیلم بلند خود با عنوان «آنهمون» (Anemone) را در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ در جشنوارهٔ فیلم نیویورک به نمایش جهانی گذاشت. این فیلم توسط شرکت Focus Features و Plan B در سینماها اکران خواهد شد.
نکتهٔ مهمتر آنکه رونان موفق شده پدرش دنیل دیلوئیس، بازیگر سهبار برندهٔ جایزهٔ اسکار، را پس از هشت سال دوری از سینما به بازیگری بازگرداند. دنیل دیلوئیس که پس از فیلم «رشتهٔ خیال» (Phantom Thread) ساختهٔ پل توماس اندرسن در سال ۲۰۱۷ اعلام بازنشستگی کرده بود، حالا با همکاری نزدیک با پسرش، دوباره مقابل دوربین قرار گرفته است.
بازگشت دنیل دیلوئیس به سینما، نه فقط یک خبر، بلکه یک رویداد تاریخی در جهان هنر است؛ گویی سکوتی هشتساله شکسته شده تا صدایی از ژرفای بازیگری دوباره طنینانداز شود. مردی که با هر نقش، مرزهای بازیگری را جابهجا کرده، حالا با Anemone به پردهٔ نقرهای بازمیگردد؛ نه با یک پروژهٔ پرزرقوبرق هالیوودی، بلکه با فیلمی شخصی، تاریک و شاعرانه به کارگردانی پسرش رونان دیلوئیس.
این بازگشت، چیزی فراتر از حضور دوبارهٔ یک اسطوره است. دیلوئیس، که در «رشتهٔ خیال» (Phantom Thread) با شکوهی خیرهکننده از سینما خداحافظی کرد، حالا در نقش مردی منزوی، زخمی و پیچیده ظاهر میشود؛ نقشی که نهتنها از نظر روانی، بلکه از نظر ساختار روایی، چالشبرانگیز و بیپرواست. همکاری او با رونان، که خود هنرمندی چندرشتهای و جسور است، نوید تولد اثری را میدهد که میتواند در تاریخ سینما بهعنوان نقطهٔ عطفی در روایتهای خانوادگی، روانکاوانه و ضدکلیشه ثبت شود.
Anemone با فضایی مهآلود، سکوتهای سنگین و تنشهای فروخورده، بستری است برای نمایش دوبارهٔ نبوغ دیلوئیس؛ بازیگری که هر حرکتش، هر نگاهش، و هر سکوتش حامل معنایی عمیق است. اینبار، نه در نقش یک خیاط وسواسی یا رئیس نفتی بیرحم، بلکه در قالب مردی شکسته که گذشتهاش را در جنگلهای سرد و خاطرات تاریک دفن کرده، به سینما بازمیگردد.
انتظارات از این فیلم، بیتردید فراتر از یک اثر مستقل است. مخاطبان، منتقدان و سینمادوستان سراسر جهان، چشمبهراه لحظهای هستند که دیلوئیس دوباره در قاب ظاهر شود؛ لحظهای که میتواند تعریف تازهای از بازیگری، روایت و سینمای خانوادگی ارائه دهد. این بازگشت، هم یک اتفاق هنری است و هم یک دعوت برای بازاندیشی در مفهوم حضور، سکوت و قدرت بازیگر در سینما. فیلم Anemone میتواند همان فیلمی باشد که سالها بعد، از آن بهعنوان نقطهٔ طلایی بازگشت یک اسطوره یاد شود؛ فیلمی که نهتنها خاطرهٔ دیلوئیس را زنده میکند، بلکه افقهای تازهای برای نسل جدید فیلمسازان، از جمله رونان دیلوئیس، میگشاید.
فیلم Anemone داستان دو برادر را روایت میکند که در کلبهای سنگی در دل جنگل با گذشتهای تلخ و پر از زخمهای روانی روبهرو میشوند. شان بین در نقش «جم استوکر» ظاهر شده که برای نجات پسرخواندهاش، به دیدار برادرش «ری» (با بازی دیلوئیس) میرود؛ مردی منزوی و آسیبدیده از جنگ که حاضر نیست به خانه بازگردد مگر آنکه با گذشتهٔ مشترکشان روبهرو شود. گذشتهای که شامل پدری خشن، کشیشهای متجاوز و حضور در ارتش بریتانیا در دوران ناآرامیهای ایرلند شمالی است.
فیلمنامهٔ این اثر توسط رونان و دنیل دیلوئیس بهصورت مشترک نوشته شده و از ایدهٔ اولیهٔ «دو شیر در یک کلبه» آغاز گردیده است. رونان در مصاحبهای گفته است که ابتدا قصد داشت فیلم را در یک لوکیشن محدود بسازد، اما شخصیتها بهتدریج جان گرفتند و داستان از مرزهای اولیه فراتر رفت. شخصیت «نس» (با بازی سامانتا مورتون)، همسر «جم»، و «برایان» (با بازی ساموئل باتملی)، پسر «ری»، بهمرور به عناصر کلیدی روایت تبدیل شدند.
فیلم با فضایی سوررئال، مناظر طوفانی و سکوتهای سنگین، تنش میان شخصیتها را به تصویر میکشد. لحظاتی از طنز تلخ نیز در میان صحنههای پرتنش دیده میشود. رونان با بهرهگیری از سکوت و تصویرسازی، موفق شده فضایی پرتعلیق خلق کند که در آن، طوفان واقعی و روانی همزمان رخ میدهد.
در بخشی از فیلم، گذشتهٔ شخصیتها آشکار میشود؛ از جمله اینکه «ری» همسر باردارش را ترک کرده و «جم» جای او را در زندگی آن زن گرفته است. با اینحال، «جم» مصمم است تا برادرش را به خانه بازگرداند تا با پسرش روبهرو شود؛ پسری که سرباز فراری است و از نبود پدرش رنج میبرد.
رونان دربارهٔ تجربهٔ همکاری با پدرش گفته است که این روند بسیار شهودی و لذتبخش بوده و برخلاف نقشهای قبلی دیلوئیس، او اینبار از مرحلهٔ نگارش درگیر شخصیتپردازی شده است. این همکاری باعث شد تا دیلوئیس برخلاف گذشته، بتواند فیلم را چندینبار در مرحلهٔ تدوین تماشا کند و از تجربهٔ بازیگری لذت ببرد.
در بیانیهای از دنیل دیلوئیس آمده است:
کار کردن با رونان تجربهای منحصربهفرد و فوقالعاده بود. در طول دوران کاریام افراد سختکوش زیادی دیدهام، اما هیچکس را به سختکوشی رونان نمیشناسم. او رهبر الهامبخشی است. برخی کارگردانها فرماندهاند، برخی جزئینگر. رونان هیچکدام نیست. او فضایی آزاد و خلاقانه برای بازیگران و عوامل فراهم کرد که هرکس بتواند بهترین عملکردش را داشته باشد.
رونان دیلوئیس مسیر هنری خود را با نقاشی آغاز کرده و آثارش در نمایشگاه اخیر، همزمان با ساخت فیلم خلق شدهاند. این نقاشیها با رنگ پاستل روی بوم خام و با الهام از عکسهایی در سایت Flickr شکل گرفتهاند. تصاویر جوانانی در حالت بیقراری، با جملات تکرارشونده و فضایی تهدیدآمیز، حالوهوای فیلم را منعکس میکنند.
در پایان، رونان از پروژهٔ بعدی خود با عنوان «جای رقص» (The Dancing Place) خبر داده؛ فیلمی متفاوت با محوریت دختران نوجوان که به کابوسی روانی تبدیل میشود. هرچند نقش مناسبی برای پدرش در این پروژه وجود ندارد، اما تجربهٔ همکاری در Anemone برای هر دو، تجربهای فراموشنشدنی و سورئال بوده است.