هنری کویل و رد دد ۲؛ رویای دیرینه بدست جیمز منگولد محقق میشود؟
به گزارش FandomWire، وقتی صحبت از اقتباس بازیهای ویدیویی به سینما پیش میآید، اکثر بازیدوستان نگراناند که روح و فلسفهی بازی قربانی صحنههای کلیشهای شود. اما وقتی هنری کویل از عشقش به Red Dead Redemption 2 گفت و رؤیای بازی در نسخهی سینمایی آن را مطرح کرد، همهچیز فرق کرد. کویل فقط یک ستارهی هالیوودی نیست—او خودش گیمر قهاریست. تجربهی بازی موفقش در The Witcher نشان داد که وقتی کسی عاشق منبع اقتباس باشد، میتواند بهدرستی جان تازهای به آن ببخشد.
چرا جیمز منگولد؟ چون RDR2 فقط یک وسترن نیست
منگولد پیش از این با ساخت فیلم «۳:۱۰ به یوما» با بازی کریستین بیل و راسل کرو، توانایی خود را در ساخت یک وسترن مدرن و عمیق به اثبات رسانده است. نقطه قوت اصلی آن فیلم، تمرکز بر شخصیتهای آسیبدیده و در جستجوی رستگاری بود، نه صرفاً جدالهای پر زرق و برق. این دقیقاً همان رویکردی است که داستان پیچیده و انسانی آرتور مورگان، شخصیت اصلی بازی، به آن نیاز دارد.
Red Dead Redemption 2 صرفاً دربارهی اسبسواری، دوئلهای تگزاسی و نقشههای سرقت نیست. این بازی درامیست پر از تنش، تراژدی و رستگاری. داستان آرتور مورگان از آن روایتهاییست که رفتهرفته قلبت را میفشارد؛ قصهی مردی که برای حفظ چیزی بزرگتر از خودش، دست به فداکاری میزند. بازی RDR2 و فیلم «۳:۱۰ به یوما»، دو روی یک سکهاند. از قاببندیها و لحن گرفته تا ضربآهنگ روایت، همهچیز فریاد میزند که این دو اثر از یک DNA مشترک ساخته شدهاند.
از نظر زیباییشناسی نیز، شباهتهای بصری و لحن کلی Red Dead Redemption 2 با فیلم «۳:۱۰ به یوما» آنقدر زیاد است که به سختی میتوان آن را تصادفی دانست. این احتمال وجود دارد که سازندگان بازی در استودیوی راکاستار، از فیلم منگولد به عنوان یک منبع الهام کلیدی استفاده کرده باشند. بنابراین، چه کسی بهتر از کارگردانی که احتمالاً منبع الهام اصلی خود بازی بوده، میتواند این شاهکار را به پرده سینما بیاورد؟
آرتور مورگان و بن وِید: برادریهایی از جنس تراژدی
خطر اسپویل
هسته عاطفی هر دو اثر، یعنی RDR2 و «۳:۱۰ به یوما»، بر یک رابطه برادرانه و تراژیک میان مردانی با اخلاقیات پیچیده بنا شده است. همانطور که آرتور مورگان در نهایت خود را برای رستگاری جان مارستون فدا میکند، در فیلم منگولد نیز بن وِید در اقدامی غیرمنتظره، با دن اِوِنز همراه میشود. این داستانها درباره شراکتهای سطحی نیستند، بلکه تراژدی آرام مردانی را روایت میکنند که در آستانه درک یکدیگر قرار میگیرند. اینها قهرمانهای سنتی نیستند. آدمهاییاند زخمی، خاکستری، اما با ذرهای نور در دلشان. اینجاست که مهارت منگولد در روایت مردانی که از لبهی تاریکی بازمیگردند، به درد RDR2 میخورد. او میداند چطور با سکوت، نگاه و تنهایی شخصیتها، مفهومی عمیقتر از گلوله و باروت بسازد.
پایان اسپویل
این ترکیب میتواند
خیلیها رؤیای دیدن اقتباسهای هالیوودی از بازیهای محبوبشان را دارند، ولی انگشتشمارند پروژههایی که واقعاً لیاقت این تبدیل را داشته باشند. با وجود آن که آخرین بار هنری کویل در آذر ۱۴۰۰ (دسامبر ۲۰۲۱) رسماً ابراز علاقه کرد و پس از آن بجز در جمعهای هواداری اشارهی خبری از این پروژه نبوده، ولی کیست که نداند حال و هوای هالیوود همیشه سریع تغییر میکند مخصوصا با ولع شدید استودیوهای سینمایی به اقتباس از دنیای ویدیوگیم.
اگرچه اشتیاق اولیهی هنری کویل بسیار ارزشمند است، اما یک اقتباس بزرگ نیازمند تعهد مداوم بازیگر، استودیو و تیم خلاق است. تا زمانی که کویل یا هر بازیگر کلیدی دیگری جهتگیری قطعی نشان ندهد و اخبار رسمی از سوی سازندگان منتشر نشود، این پروژه بیشتر به یک «ایدهی جذاب» شبیه است تا یک فیلم در حال تولید. با این حال، علاقهی سرسختانهی طرفداران و موفقیت بازی میتواند روند توسعه را تسریع کند—البته اگر همهی اجزا (بازیگر، کارگردان، استودیو و بودجه) باهم همگام شوند.
Red Dead Redemption 2 از آن آثار نادریست که به لطف وسواس سازندگانش، به یک شاهکار ادبی-تصویری تبدیل شد و روز به روز زندهتر میشود. و حالا با هنری کویل بهعنوان بازیگر پیشنهادی، فقط یک چیز کم است تا این رؤیا جان بگیرد: دستی از جنس فهم و ظرافت کارگردانی جیمز منگولد و البته رضایت راکستار به خواسته دیرینه طرفداران.
نظر شما چیست؟ آیا با این ترکیب موافقید؟ اصلا چقدر ساخت اقتباس از بازی رد دد ردمپشن را ضروری میدانید؟ این پروژه در کدام قالب ساخته شود؟ فیلم یا سریال؟ نظرات خود را با ما و دیگر مخاطبان فیلمزی به اشتراک بگذارید.