لایواکشن چیست؟ تعریف، تاریخچه و دلایل موفقیت اقتصادی در سینما

چهارشنبه 21 آبان 1404 - 21:00
مطالعه 7 دقیقه
شخصیت انیمیشنی که به بازیگر واقعی تبدیل می‌شود
لایواکشن چگونه از یک انتخاب هنری محدود به یک مدل اقتصادی و روایی قدرتمند در صنعت سرگرمی تبدیل شد؟ با فیلمزی همراه باشید.
تبلیغات

لایواکشن به یکی از اصلی‌ترین روندهای تولید در سینمای امروز تبدیل شده است. رسانه‌ و صنعت محتوا طی چند سال اخیر به‌سمتی حرکت کرده‌اند که بازسازیِ آثار محبوب گذشته با بهره‌گیری از بازیگرانِ واقعی و جهان‌سازی واقع‌گرایانه، تبدیل به یک جریانِ گسترده و اقتصادی شده است. آثاری که در ابتدا محدود به حوزه اقتباس از انیمیشن یا کمیک بودند، حالا با قدرت در تمامِ ژانرها حضور دارند. این موج به سطحی رسیده که گاهی تصور می‌شود بخشِ مهمی از آینده سینمای جریان اصلی بر پایه لایواکشن پیش خواهد رفت. در بازارِ جهانی محتوا، مخاطبانِ امروز با برندهای آشنا احساس امنیتِ فکری بیشتری می‌کنند. به همین دلیل بازتولیدِ دوباره یک جهانِ شناخته‌شده با بازیگرِ واقعی، برای تماشاگر و سرمایه‌گذار یک تصمیمِ مطمئن‌تر تلقی می‌شود. لایواکشن نه‌فقط یک ترند که یک مدل اقتصادی و روایی تکامل‌یافته است.

تعریفِ لایو اکشن

لایواکشن به اثری گفته می‌شود که با حضور بازیگرانِ واقعی در برابرِ دوربین ساخته شده باشد، درحالی‌که متن یا منبعِ اصلی آن انیمیشن، کمیک، داستانِ تصویری یا هر محتوای غیرواقع‌گرایانه دیگر بوده است. در این ساختار، قهرمان‌های تخیلی وارد چارچوبِ واقعیتِ بصری می‌شوند و به‌جای طراحی دیجیتالی مستقیم، از بدن، چهره و فیزیک واقعی انسان استفاده می‌شود. هرچند در بسیاری از آثارِ لایواکشن، جلوه‌های ویژه رایانه‌ای نقش مهمی دارند اما بخشِ مرکزیِ روایت بر عملکردِ انسانی و زبانِ بدنِ بازیگر استوار است. این تفاوت باعث می‌شود لایواکشن نسبت به انیمیشن کاراکترمحورتر و جسمانی‌تر به نظر برسد. در لایواکشن بدنِ بازیگر نه فقط حاملِ دیالوگ، بلکه حامل معنای احساسی است.

برای درکِ بهتر، کافی است تصور کنیم که مخاطب هنگامِ تماشایِ یک شخصیتِ کاملاً انیمیشنی، رابطه خود را از طریق طراحی چهره و ریتمِ انیمیشن برقرار می‌کند. در مقابل، در لایواکشن واکنش‌های عضلانی، مکث‌های تنفسی، لرزشِ دست‌ها و حتی نگاه کوتاه یک بازیگر می‌تواند معادلِ چندین خط دیالوگ باشد. همین انتقالِ مستقیم احساس انسانی، نقطه تفاوتِ اصلی میان این جریان به‌شمار می‌رود.

تاریخچه لایواکشن

اولین نمونه‌های لایواکشن در تاریخِ سینما زمانی شکل گرفتند که انیمیشن و تصاویرِ متحرک هنوز مراحلِ ابتدایی خود را طی می‌کردند. در دورانِ ابتدایی سینمایِ صامت، شیوه‌هایی برای ترکیبِ فیلمبرداری واقعی با نقاشی و تکنیک‌های ابتداییِ جلوه‌های بصری وجود داشت. با گذشتِ زمان و توسعه تکنولوژی فیلمبرداری، دیدگاهِ سازندگان به سمتِ آن سوق پیدا کرد که شخصیت‌هایی که پیش‌تر در ذهن و تصویرسازی بودند، با بدن و چهره واقعی در جهانِ سینمایی حضور پیدا کنند.

دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی با افزایشِ اقتباس از رمان‌های علمی‌تخیلی و افسانه‌های کودکانه، نمونه‌های اولیه از آن‌چه امروز لایواکشن می‌نامیم را شکل داد. اما نقطه مهم و جریان‌ساز لایواکشن را باید در دهه ۹۰ میلادی دانست؛ دورانی که تکنولوژی دیجیتال به فیلمساز اجازه داد جهان‌های فانتزی را به‌شکلی قابلِ باور و نزدیک به واقعیت بازسازی کند.

هوشِ مصنوعی، طراحیِ دیجیتال و اسکنِ سه‌بعدی بدنِ بازیگران باعث شد لایواکشن به نقطه‌ای برسد که مخاطب گاهی تفاوت «فیلمبرداری واقعی» و «خلق دیجیتال» را به‌سختی تشخیص می‌دهد

شرکت‌های بزرگِ تولید محتوا متوجه شدند که بازسازی جهان آشنا و نوستالژیک، یک سرمایه‌گذاری کم‌ریسک است. این روند با توسعه جلوه‌های ویژه گسترش پیدا کرد؛ جایی که فناوری توانست موجودات و فضاسازی‌های غیرممکن را به شکلی طبیعی در کنارِ بدنِ انسان قرار دهد. در نتیجه، لایواکشن از یک تجربه محدود تبدیل به یک مدلِ تولیدِ ثابت شد.

در دهه اخیر این روند شتابی بی‌سابقه گرفت. بازسازی آثار کلاسیک با تکیه بر هوشِ مصنوعی، طراحیِ دیجیتال و اسکنِ سه‌بعدی بدنِ بازیگران باعث شد لایواکشن به نقطه‌ای برسد که مخاطب گاهی تفاوت «فیلمبرداری واقعی» و «خلق دیجیتال» را به‌سختی تشخیص می‌دهد. لایواکشن امروز دیگر تنها یک بازسازی ساده نیست؛ بلکه ترکیبِ دقیقِ فناوری، بدنِ انسان و روایت است.

دلایل محبوبیت لایواکشن

بخشِ مهمِ جذابیتِ لایواکشن از اعتمادِ سرمایه‌گذار و آشنایی ذهنی مخاطب نشأت می‌گیرد. وقتی یک شخصیت که از کودکی در ذهنِ مخاطب جای داشته وارد جهانِ واقعی می‌شود، نوعی وفاداری احساسی شکل می‌گیرد. همین پدیده باعث افزایشِ فروش، توجه رسانه‌ها و تبِ فراگیرِ تبلیغاتی می‌شود. سرمایه‌گذار نیز تصور می‌کند مخاطب با این اثر از ابتدا پیوند دارد؛ بنابراین بازگشتِ سرمایه قابل پیش‌بینی‌تر است. از سوی دیگر، جسمانیتِ بازیگر باعث افزایشِ درکِ عاطفی می‌شود. انسان با بدنِ انسان راحت‌تر همذات‌پنداری می‌کند تا با یک چهره دیجیتال. همین موضوع باعث می‌شود درام و تعلیق با شدتِ بیشتری عمل کند.

عامل بعدی، توسعه فناوری است. امروز طراحی دیجیتال، لباس‌هایِ واقع‌گرایانه و ترکیبِ سینما با الگوریتم‌های شبیه‌سازی باعث شده مرزِ میانِ واقعیت و ساختگی بسیار کمرنگ شود. مخاطب جهان عجیب را باور می‌کند، چون بدنِ انسان در وسطِ آن جهان حضور دارد. از نظرِ جامعه‌شناختی، جهانِ امروز پر از بحران‌های روانی، هویتی و زیستی است. انسان به دنبال اطمینانِ ذهنی است. جهان آشنا آرامش ایجاد می‌کند. بنابراین وقتی نامی آشنا روی پوستر است، ذهنِ مخاطب کمتر دچار تردید می‌شود. لایواکشن از این نقطه وارد بازار شده: بازگشت به آن‌چه انسان قبلاً شناخته شده است.

در سطح رسانه‌ای نیز، بازسازی آثارِ محبوب ظرفیتِ تولید گفت‌وگو، نقد و تبلیغِ بیشتری دارد. شبکه‌های اجتماعی مدلِ بازگویی روایتِ تکراری را دوست دارند. این تکرار باعث تقویتِ حضور اثر در حافظه جمعی می‌شود.

بهترین لایواکشن‌های سینما

ارزیابی بهترین لایواکشن‌ها یک موضوعِ کاملاً سلیقه‌ای است اما می‌توان از سه معیار برای انتخابِ نمونه‌های اثرگذار استفاده کرد: میزان وفاداری به هویتِ منبعِ اصلی، کیفیتِ جهان‌سازی و انتقالِ احساسِ انسانی.

آثاری که از ریشه منبعِ اولیه فاصله نگرفتند و توانستند روایت را از سطحِ یک کپیِ تصویری بالاتر ببرند، بهترین شانس را برای تبدیل شدن به یک لایواکشنِ ماندگار داشتند. بعضی از نمونه‌ها به‌دلیلِ طراحی صحنه و موسیقی، موفق شدند جهانِ منبع را به‌صورت دقیق بازتولید کنند. گروه دیگری نیز با ایجاد زاویه نگاه جدید، روایتِ اصلی را تکمیل کردند. بخش مهم دیگری از کیفیت لایواکشن به انتخاب بازیگر بازمی‌گردد. در بسیاری از آثار، انتخابِ اشتباه در نقشِ اصلی باعث شده روایت و شخصیت‌پردازی باورپذیر نباشد. بازیگر در لایواکشن حاملِ تمامِ سنگینی جهان و خاطرات جمعی قدیمی است. بنابراین انتخاب بازیگر موفق، بخش اصلی پیروزی اثر است. مانند انتخابِ بازیگرِ جدیدِ شخصیتِ سفید برفی که نیازی نیست در این مقاله وارد آن جهنم شویم!

انیمیشن غالباً ریتمی تند و فشرده دارد، اما لایواکشن باید جهان‌سازی و واقع‌گرایی را همزمان حفظ کند و این دشوارترین مرحله است

از نظر اجرایی، نمونه‌هایی که توانستند طراحی دیجیتال و رسانه‌های تصویری واقعی را با هم هماهنگ کنند، به‌طور طبیعی دارای عمقِ بیشتری در تجربه سینمایی بودند. کیفیتِ مهم دیگر، توانایی کارگردان در کنترلِ ریتم است. انیمیشن غالباً ریتمی تند و فشرده دارد اما لایواکشن باید جهان‌سازی و واقع‌گرایی را همزمان حفظ کند. این دشوارترین مرحله است. در سال‌های اخیر، نمونه‌های موفقی دیده شده که توانستند تمام این معیارها را اجرا کنند. این آثار نشان دادند که لایواکشن یک بازآفرینی ساده نیست، بلکه بازخوانیِ یک خاطره مشترک است.

در میانِ نمونه‌های مطرح، چند لایواکشن به شکل برجسته نشان دادند که این مدلِ تولید می‌تواند در سطحِ هنری نیز تاثیرگذار باشد. آثاری مانند «Cinderella» محصول ۲۰۱۵ با روایت کلاسیک و طراحی لباسِ دقیق، توانست یکی از وفادارترین بازآفرینی‌های یک اثر شناخته‌شده را ارائه دهد. «The Jungle Book» ــ که نسخه‌ی انیمیشنی‌اش یکی از بهترین انیمیشن های ماجراجویی قلمداد می‌شود ــ محصولِ ۲۰۱۶ با ترکیبِ بدنِ انسان و حیوانات دیجیتال، قدرت فناوری را در خدمتِ روایت قرار داد و به یکی از نمونه‌های موفقِ جهان‌سازی در لایواکشن تبدیل شد.

«Aladdin» محصول ۲۰۱۹ نشان داد که اگر انتخابِ بازیگر با شناخت انجام شود، شخصیت‌پردازی لایواکشن می‌تواند حتی از نسخه انیمیشنی هم تاثیرِ احساسی بیشتری داشته باشد. علاوه بر این نمونه‌ها، «Beauty and the Beast» محصول ۲۰۱۷ نیز با طراحی صحنه و موسیقیِ وفادار به منبعِ اصلی، توانست از نظرِ اقتصادی و رسانه‌ای بازده چشم‌گیری داشته باشد. این آثار نشان دادند که لایواکشن می‌تواند نه فقط بازسازی که بازخوانیِ دوباره یک جهان داستانی آشنا باشد؛ آن هم از انیمیشن‌هایی که هر دو جزوِ بهترین انیمیشن های دیزنی محسوب می‌شوند.

جمع بندی

لایواکشن به یک مدلِ تولیدِ مهم، ساختاری پایدار و یک روندِ هنری تبدیل شده است. این جریان نه به‌صورتِ اتفاقی، بلکه بر پایه چندین عامل اقتصادی، روان‌شناختی و تکنولوژیک شکل گرفت. صنعتِ محتوا امروز از مفهومی استفاده می‌کند که به کمکِ آن توانسته جهان‌های تخیلی، خاطره‌محور و برندمحور را وارد واقعیتِ بصری کند. از یک طرف انسان به بدنِ انسان واکنشِ مستقیم نشان می‌دهد و از طرفِ دیگر فناوری مرزِ واقعیت و تخیل را در هم آمیخته است.

در نتیجه لایواکشن نه‌فقط یک نوع اقتباس، بلکه بخشی از زبانِ روایتِ رسانه‌ای قرنِ جدید است. آینده سینما احتمالاً همچنان از این مدل استقبال خواهد کرد، چراکه لایواکشن توانسته ارتباطِ میان نوستالژی و فناوری را برقرار کند. شاید زمانی این روند هم دچار تکرار شود اما اکنون یکی از قدرتمندترین ابزارهای روایی صنعتِ تصویر است و ساختارِ ذهنی مخاطب به‌راحتی از آن جدا نمی‌شود.

نظر شما همراهان عزیز فیلمزی درباره لایواکش‌ها چیست؟ شما کدام آثار لایواکشن را بیشتر دوست دارید؟ نظر خودتان را با ما و سایر مخاطبان سایت فیلمزی به اشتراک بگذارید.

داغ‌ترین مطالب روز

نظرات